حیاط خلوت قسمت اول به قلم امیررضا رضایی
( خبرنگار رسانه شهرستان اوز)
این نوشتار می خواهد سیر تحولات منطقه ای و حداقل در دو دهه اخیر این شهرستان را بدون تعصب و رفتن به وادی انگ زدن های مرسوم جانبگرایی به هر گروه، که مدعی به برحق بودن هستند و یا به دور از نگاهی تنگ نظرانه و به دور از جستجو در پی برچسب تخریبگری به نمایندگانی از مجالس حال و گذشته، گذرا بررسی کند.
قصد نوشتار بر این است با اندکی دوری و فاکتور گیری از هوای القاب فرهنگی که ثمره تلاش مستمر و قابل ستایش متولیان فرهنگی این شهرستان بوده و هست و نیز فارغ از عنوان های به جامانده از نسل های غیرتمند و متعصب و خبره در سیاست و عمل این شهر، که ید طولایی در گستره این شهرستان داشته اند و نفوذشان در همه اطراف و اکناف داخله و خارجه، به عنوان بازوی عظمت و آبادانی این دیار بوده و اثرگذار بودنشان، وزنه ای موثر برای سیاسیون منطقه به حساب می آمده است، به کلیات بپردازد و به این نتیجه برسد که در واقعیت میدانی و آنچه رخ داده است، با بی اثری در اثربخشی به سیاست منطقه ای و با دستان خالی، چه در زمان بخش بودنمان در گذشته و چه تاکنون به عنوان شهرستان شدنمان روبرو بوده و هستیم.
با بررسی این بیست سال اخیر و با خالی ماندن جای چهره های اثرگذار و بانفوذ گذشته و از بین رفتن پایگاه های محبوب اجتماعی به واسطه فراقشان از این دنیای فانی، تنها و فقط مرکزی شده ایم برای رفع رجوع و نیاز در مواقعی حساس همچون انتخابات مجالس و یا دستاویز شدن تنش بین دو رقیب سنتی منطقه ای از شهرهای همجوار.
شاید گفته شود که وعده های عمل نشده انتخاباتی توسط کاندیداهای مجلس در دوره های قبل، سبب عقب ماندگی ما شده است، اما باید قبول کنیم که تا گارد شهر و شهرستانی این منطقه، با عواملی چون بی هماهنگی، عدم ثبات مواضع یکپارچه و بی برنامگی در مواقع حساس و نیز عدم انسجام تشکل های درون شهری به واسطه اختلافات شدید و فرسایشی باز نباشد، شکستی حاصل نخواهد شد.
عدم بلوغ سیاسی و آینده نگری برای یک شهرستان، که ناشی از کم توجهی به علم سیاست در نزد اشخاص متولی امورات مردمی می باشد و یا عدم بهره گیری از مشاوران و متخصین بی طرف در علم سیاست، و نیز اختلافات شدید درونی در نهادهای مدنی و شورایی که سبب فرسایش داخلی و نرسیدن انسجامی به نام صدای واحده از سوی کل مردم شهر و شهرستان شده است، گواه بر این مدعاست که نتوانیم اثرگذاری مطمئن و در خور توجه، در صحنه تحولات منطقه ای داشته باشیم.
در کنار این ضعف های بزرگ، شاهد تولد و رشد کانون های موازی متعدد و فراوانی، رو در روی شوراهای برآمده از رای و انتخاب مردم در طی حداقل دو دهه اخیر هستیم.
آن جا که هر کانون و گروهی، با دلایل تشکیلاتی و منطق گروهی خود، یک کاندید از مجالس شورای ملی در دوره های مختلف را که محبوب و متصل به خود بوده است، گرفته و به عنوان کاندید منتخب مردم شهرستان، به مردمی بی خبر از زد و بندهای پشت پرده ، القا و معرفی کند و وجود دیگر رقبا در مشارکت را نفی کرده و هر کدام نیز، دیگری را خائن به منافع مردم عنوان کرده و متهم به اتصال به غیرخودی و عامل به فلان شهر عنوان کند.
و حکایت تکراری این جمله که به ( نام مردم ولی به کام احزاب و گروه ها) مرتب تکرار شود.
اما سوال اینجاست:
تکلیف این همه پریشانی و هرج و مرج سیاسی درون شهری، در این شهرستان چیست؟
آیا ما هنوز باور نکرده ایم که پس از گرفتن طاقت فرسای حقی به نام شهرستان شدن، دوران نگرش سنتی به جریانات و حوادث سیاسی منطقه به سر آمده است؟
آیا هنوز باور نکرده ایم که تنش های داخلی در نهادهای مدنی و مردمی، ما را به حیاط خلوت بازیگران سیاسی اطرافمان تبدیل کرده است؟ تا هر کدام از آن ها، در حیاط خلوت ما، فرشی از وعده ها پهن کنند و آن گاه بدون بازخواست ها و بدون دغدغه ای برای پس دادن وعده ها، روزگارشان به اتمام برسد؟
آیا وقت آن نرسیده است تا از لفافه صحبت کردن ها در رسانه و محافل، که به آفتی به نام (محافظه کاری محض) دچار شده و به بدنه سیاسی، رسانه ای و نهادهای مردمی این شهر، لطمه وارد کرده است، جدا شویم و به درجه ای از انسجام برسیم که صدای واحده و گاردی سیاسی و یک دست در قبال موقعیت هایی چون انتخابات، حوادث و تصمیمات کلان منطقه ای داشته باشیم؟
آیا یکی از علل عدم مشارکت تاسف بار مردمی و ۱۷ درصدی در انتخابات اخیر مجلس و نیز مشارکت مردمی ضعیف در انتخابات شورای شهر و از بین رفتن فرصت ایجاد وزنه انتخاباتی برای شهرستان، نتیجه سردرگمی مردم در جنگ و جدال های گروهی و ایجاد صف بندی ها و چند صدایی از درون شوراها و نیز موازی کاری های پی در پی با شوراهای مدنی نیست؟
آیا شوراهای مدنی و در راس آنها، شورای شهرستا ، فارغ از هر دیدگاه و تفکری و با قبول هر نگاه و نگرش درون گروهی، انجمنی و حزبی، به رسمیت شناخته ایم تا بنیه سیاسی و توانشان در قدرت مطالبه گری افزوده شود؟
بی شک بررسی این موارد متعدد فرسایشی و شناخت چرایی در رسیدن به حال و احوال مریض انسجام مردمی، یک انتقاد نیست، بلکه بررسی راهی به سمت یافتن راهکارهایی برای برون رفت از این همه هرج و مرج سیاسی، در اندرون شهرستان اوز است که شوربختانه تاکنون توانسته ما را به سمت حیاط خلوت شهرستان های همجوار سوق دهد.
راهکار این برون رفت چیست؟
در قسمت های بعدی این نوشتار، انجام مصاحبه با برخی فعالین سیاسی شهر، اشاره به معرفی کانونی قدرتمند و اثر گذار ، و نیز راه برون رفت از این تفرق و عبور از این وضعیت نابسامان ، بلاتکلیفی و سردرگمی در سیاست منطقه ای شهرستان اوز، بررسی و پیشنهاد می شود.
لینک کوتاه:
عدم شرکت مردم یا شرکت فقط ۱۷ درصد مردم در انتخاب فرمایشی نماینده مجلس تاسف بار نیست ، نشانه رشد سیاسی و عقلانی مردمه
آقای رضایی شما جایی میفرمایید عدم انسجام تشکل های درون شهری بواسطه اختلافات شدید وفرسایشی عامل پسرفت دانسته ایدآیا برای خودتان نقشی دراین عدم انسجام واختلافات شدید فرسایشی قایل هستید
شهرستان اوز با این همه سوابق فرهنگی و اجتماعی. در جنوب فارس. متاسفانه در کلیه عرصه های اجتماعی. واقتصادی. از دیگر شهرهای مجاور عقب افتاده است. مثلاً شهرداری اوز با قدمت ۷۰. سال هنوز دارای درجه ۶ می باشد و کسی هم پاسخگو. نیست. ویا شهرستان اوز دربین شهرهای جنوب فارس. تنها شهری است که خبرنگار رسمی صدا و سیمای فارس ندارد و شهرستان در سطح فارس. در بی خبری کامل است وهیچ گونه مطالبه ودرحواسنی از مردم. در سطح استان. مطرح نمیشود ودراین مورد هیچ مسولی. در اوز پاسخگو. نیست که چرا ویا اوز دربین شهرهای همتراز خودش. در… ادامه »
باسپاس از جناب رضایی بابت نوشتن چنین مقالات با ارزشی که منافع عمومی مردم. اوز را مطرح میکنند وبا شهامت میخواهند مشکلات و مواردی که تاکنون باعث. عقب ماندگی. شهرستان اوز شده است. را بررسی نمایند اینگونه مطالب باید از طرف همه نخبگان ومسولین شهری مورد استقبال قرار گیرد. تا طرحی نو. وتفکری جدید در میان همه مسولین ومعتمدین شهر. بوجود آید. اینشاالله
آقای رضایی درود . مقاله جالب بود اما خیلی سربسته و مبهم بود لازم هست کمی وارد مصداق ها شویم چهره های اثر گذار ۲۰سال اخیرچه کسانی بودند به نظر بنده باید چهره های ۵۰سال قبل در ارتقا اوز معرفی گردد تاریخ یک جریان پیش رفته بشری است که نقش افراد در آن بی تاثیر نبوده است باید آن افراد را شناخت تا از تجربیات آنان بهره برد. از دستاویز شدن بین دو رقیب سنتی نام بردیدیعنی اوز هم وزنه ای بوده در رقابت های منطقه ای کمی مفصل تر توضیح می دادید. چرا کانون های موازی به وجود آمده… ادامه »