با دوستی و اعتماد می توان به حل بعضی قضایا و مشکلات پرداخت
شرح یک خاطره در شکارگاه و فایده وجود اعتماد و دوستی
محمدصدیق پیرزاد:* دیروز برای خرید ماهی وارد مغازه ماهی فروشی در خیابان طلایی(اوز)شده و پس از خرید در حالی که آن را تمیز می کردند شخص صاحب مغازه با خوش و بش کردن مرا به یاد خاطره ای انداخت که حاصل یک دوستی قابل اعتماد بود.
شرح قضیه از این قرار است که محمود ابراهیم پور فرزند مرحوم عبدالرحمان مرا به یاد این خاطره انداخت که مربوط به چند سال قبل است در آن موقع به اتفاق یکی از بستگانم رفته بودیم منطقه فیروز آباد برای شرکت در یک مراسم عروسی و شکار خرگوش در روستایی در غرب آن منطقه. محمود هم با گروه دیگر به آنجا آمده بودند. موقعی که به هم رسیدیم ناراحت بود علت را پرسیدم، جواب داد رییس پاسگاه محل تفنگم را از من گرفته و توقیف کرده است. گفتم تفنگ شما که میدانم از که خریده ای و پروانه دار است. گفت بلی اما در آن لحظه اصل پروانه را همراه نداشتم. درجه داری که ظاهرا استوار بود هم با او بود و درصدد بودند که اگر بشود به طریقی تفنگ را آزاد کنند.
من به یاد فیروز آباد افتادم و نیروی انتظامی که در حال حاضر سرهنگ الفت رییس نیروی انتظامی آنجاست این سرهنگ قبلا در لارستان فرمانده بود و با او آشنایی و دوستی داشتم.
به درجه دار گفتم می توانی تلفن مرکز نیروی انتظامی فیروز آباد گیر بیاوری من صحبت می کنم.
رفت و لحظه ای برگشت و تماس برقرار شد و با سرهنگ سلام و علیک و تعارف کردیم و مقداری از گذشته گفتیم. وی ضمن خوشحالی و محبت زیاد از دوست مشترکمان محمد محمودی هم سوال کرد و احوال پرسید. لحظه آخر گفتم جناب سرهنگ عرض کوچکی هم دارم و قضیه تفنگ را گفتم آدرس کامل خواست و پاسخ داد تا به محل استراحتگاهتان بر می گردید تفنگ را آورده اند. خداحافظی کردیم حدود نیم ساعت و طبق فرمایش وی پاسگاه تفنگ را به آدرس معینه عودت داده بود.
این را نوشتم که بدانیم بیشتر اوقات از طریق دوستی و وجود اعتماد بینابین می توان بعضی از قضایا و مشکلات را حل و فصل نمود.
گویا عمل شورای حل اختلاف هم بر این منوال است.
*:فرهنگی بازنشسته و رییس هیئت امنای دانشگاه آزاد اسلامی مرکز اوز
لینک کوتاه:
آقای پیرزاد سلام شما وآقای صالح خاطرات قشنگ و دلنشینی تعریف میکنید