شب قدر قسمت چهارم به قلم سید محمد هاشمی
شب قدر از نظر زمان و مکان :
مکان نزول :
جمیع مکان ها ازلحاظ خود آن ها یکسان اندواگرجایی شریف ترومحترم تراز دیگر جاها می شود به خاطرآدمیان است؛
اگرطورسینا عظمت داردبرای این است که انسانی درآن جا تلقی وحی کرده طرف مکالمه پروردگارواقع می شود.
واگربیت المقدس ومسجدالاقصی عظمت واحترام دارند،بازبه جهت جنبه های دینی ومذهبی ومربوط به انسان است؛
واگرشهرمکه محترم ترین همهٔ بلاد عالم شده به این علت است که علاوه برسوابق تاریخی مهدنبوت محمدیه ومنشاء رسالت خاتمیه ومحل نزول قرآن است.
زمان نزول :
زمان نیز مثل مکان ساعات واوقاتش برابرندواگرایامی شریف تر ومبارک تر ازسایر روزها یا شبی دارای قدرومنزلتی بیشتر ازدیگرشب ها می شود،بازبه خاطر انسان وبرای انتساب او وبه منظورتأمین سعادت وی است؛
روزجمعه درایام هفته ودهه اول وسوم به ترتیب درماههای ذی الحجه ورمضان ،وماه های حرام درسال مبارک وعزیز و ممتازند.
بنابر محاسبات تقویمی اولین ماه رمضان در أواخر پاییز و اوایل زمستان بوده است.
اگر ماشب قدر را به معنای نجومی و با توجه به محدوده های جغرافیایی در نظر بگیریم و رمضان در کشور خود را ملاک و معیار قراردهیم، آنگاه آدمیانی که در نقاط دیگر دنیا هستند، به علت اختلاف ساعت و روز، نمی توانند به فیض این شب برسند.
این مشکل فقط دربارهٔ شب قدر نیست.
ایام دیگری نیزکه از زمان پیامبر مبارک شمرده می شده از این حکم مستثنی نیست.
به هر حال یا شب قدر یک شب معین است که در آن قرآن نازل شده و شبی از شبها به افق مکه و حجاز است، یا به تعداد مناطق جهان شب قدر وجوددارد.
وقوع شب قدر درماه رمضان و گردان بودن رمضان در فصول مختلف، نشان می دهد که آن شب، نه با فصل سال بلکه با ویژگی ماه رمضان ـ که روزه دار بودن مردم است ـ پیوند دارد.
اتفاقاتی در عالم بالا می افتد و آن اتفاقات، تجلیاتی در عالم پایین دارد، عالم پایین یعنی جهانی که ما در آن زندگی میکنیم، عالَمِ «زمانی» است و لذا اتفاقی که در آن رخ می دهد، زماندار و گذرا و فانی شونده است؛
امّا آنچه در عالم بالارخ می دهد، بی زمان است و به دلیل بی زمان بودن با همهٔ زمانها جمع می شود؛
گذشته و حال و آینده ندارد، بنابراین می توان همیشه آن حادثه را حاضر و اکنونی دانست و خود را با آن مقارن و همزمان دید و برای درک آن، کسب استعداد کرد.
یعنی چنان نیست که خداوند شب ثابتی را در فصل ثابتی ازسال شب قدر و موسوم نزول ملائکه اعلام کرده است بلکه، آن شب، مولود رمضان و رمضان هم مولود شب زنده داری ها و ریاضت ها و خویشتن داری های مؤمنان است.
و این یعنی جایی که رمضان نیست شب قدری هم نیست.
بودن شبی به نام قدر در رمضان و مشکل تعیین یک شب معین برای تمام کرهٔ زمین و حصر شب قدر در شب بیست و یکم و بیست و سوم و بیست و هفتم، آیا همهٔ اینها مؤید آن احتمال نیست که هرکس شب قدری برای خود دارد؟
البته امکان داردکه کسانی همهٔ شبهای ماه رمضان را بگذرانند و استحقاق یا آمادگی رحمت الهی را پیدا نکنند.
در این صورت آنها به قدر خود نرسیده اند.
تذکر این نکته لازم است که اصولاًزمان، حکمی از خود ندارد.
حکم زمان، برگرفته از موجوداتی است که ظرف زمان را پرمی کنند.
یعنی فضیلت شبها و روزها به خود آدمیان بر می گردد.
مولوی در این باره تعبیر قابل تأملی دارد.
در مثنوی می گوید
هر که جـز ماهی ز آبش سیرشد
هرکه بی روزیست روزش دیرشد
[ مثنوی معنوی، دفتر اول،بیت ۱۷ ]
یعنی روزی که در آن روزی بدست نیاید آن روز واقعاً روز نیست.
پس شب قدر هرکس باید از درون او سر برآورد، نه آنکه از بیرون بر او بگذرد.
زیرا در امور معنوی و روحی همیشه روح نقش خود را بر امور بیرونی می زند نه بالعکس:
باده از ما مست شد، نی ما از او
قالب از ما هست شد، نی ما از او
[ مثنوی معنوی، دفتر اول،بیت۱۸۲ ]
اگر عرصهٔ درون مبارک شد، عرصهٔ بیرون هم بهشت است و اگر روح، تیره و سوزان شد، عالم بیرون نیز جهنم خواهد بود.
بطور کلی هر جا ما تعبیر نزول داریم، شما بدانید که صعودی در کار است.
برآورد اولیای دین این بود که مردم عموماً و اغلب پس از بیست و یک روز یا بیست و سه روز یا بیست و هفت روز، روزه داری توأم با پارسایی و شرکت در مساجد و اجتماعات که در آنها به قول غزالی «اجتماع هُمَم و تعاون قلوب» صورت می پذیرد آمادگی روحی خاصی پیدا می کنند تا معرض نفحات و برکات الهی قرار بگیرند و مستعد نزول رحمت خداوند گردند.
بدین حساب قدر بیشتر مردم در آن شبها است ولی این امر عمومیت تام ندارد و ممکن است کسانی در یکی از این شبها به آمادگی نرسند یا در اوقات و ماههای دیگر به آمادگی لازم برسند و شب قدرشان قائم شود.
این است که شب قدر زمان دقیق و معین ندارد و به همین جهت معمولاً پیشوایان دین از تعیین دقیق آن إبا ورزیده اند.
پس لیله القدر در جان من و شماست و نباید جای دیگر دنبال آن بگردیم؛
اگر بعد از یک ریاضت نسبتاً طولانی شخصیت آدمی متحول شد، آن تحول همان شب قدر است و همان شبی است که از هزار ماه برایش بهتر است.
تمام فلسفهٔ ماه مبارک رمضان این است که روح در این دورهٔ کارآموزی، درمقابل غرایز و لذائذ و تعلقات خویشتن داری بورزد تا با کسب طهارت و قوت نفس آمادگی ارتفاع و صعود به مرتبه ای را پیدا کندکه زمام سرنوشت یک ساله اش را بدست گیرد.
رسیدن به چنان مرتبه ای، عین رسیدن و فائز شدن به برکات لیله القدر و عین رقم زدن تقدیر سالانه خویش است تا دوباره رمضانی دیگر در رسد و شب قدردیگری قائم شودوکسب نیروبرای سال بعد در دستور کارشخص روزه دار قرارگیرد
محی الدین ابن عربی می گوید:
شب قدر در تمام شبهای سال سیّار است و من آن را در بعضی ماههای دیگر سال دیده ام.
فضیل بن عیاض عارف قرن دوم که قبلاً را هزن بود شبی در هنگام دزدی این آیهٔ قرآن را شنید
«أَلَمْ یَأْنِ لِلَّذِینَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِکْرِ اللَّهِ»
(حدید/۱۶)
[ آیاهنگام آن نیامده برای مؤمنین که دل هایشان برای یاد خداخاضع گردد. ]
و با شنیدن آن دگرگون و متحول شد و دست از دزدی و راهزنی کشید و هدایت شد.
این تغییر و دگرگونی قدر اوست.
این همان جرقه ای است که درنهاد انسان زده می شود و حقیقت برای او آشکارمی شود.
امّا در سالهای أخیر عادتی میان مسلمانان پیدا شده و آن این است که یکی از شبهای ماه رمضان را به عنوان شب قدر، احیاء می دارند و می پندارند این معنای همان شب زنده داری است که پیغمبر دربارهٔ آن چنین فرمود:
« مَن قَامَ لَیلَهَ القَدرِ إیماناً وَاحتِساباً،غُفِرَلَهُ ماتَقَدَّمَ مِن ذَنبه»
(بخاری ومسلم)
[ کسی که شب قدر را از روی ایمان و اخلاص، احیاء بدارد خداوند تمام گناهان گذشتهٔ او را می آمرزد.]
دربارهٔ خصوصیات شب قدر سخنانی بر زبان مردم رانده می شود که هرگز با مقام ارجمند و روحانی این شب رابطه ای ندارد.
این سخنان حتی در نزد علما نیز به قدری رواج یافته که در بیشتر نوشته ها یا گفتارهایشان چیزهایی دیده یا شنیده می شود که مردم را از جنبهٔ روحی شب قدر بازداشته، خود را به ظواهر مادیی سرگرم نموده اند که نه به کار روح می خورد و نه دل را بیدار می سازد.
پیغمبر پیوسته یاران خود را برای دریافتن شب قدر و بهره برداری از فیوضات آن تشویق می نمود.
« تَحَرَّوا لَیلَهَ القَدرِفی العَشرِالأَوَاخِرِمِن رَمَضَان »
(بخاری ومسلم )
شبی که پروردگار بزرگ کتابی بزرگ را به وسیلهٔ حاملین بزرگ، بر پیامبر ارجمند و بزرگی میفرستد تا امتی بزرگ بدان تشکیل دهد.
چنین شبی بی شک از شبهای میمون و با اهمیتی است که جلوهٔ اعظم را در خود پذیرفته است.
قرآن ریسمان آویختهٔ خداست که زمین را به آسمان بسته و راهی برای صعود انسان به جانب پروردگارخویش گشوده است.
پس از این باز هم به راهنمایی های قرآن رو می آوریم و می کوشیم تا زندگی و اجتماعمان را با دستورات آن منطبق سازیم، تا برآنچه که مسلمانان نخستین از مجد و شوکت یافتند ما هم دست یابیم.
اللهُمَّ إنَّکَ عَفوٌ تُحبُّ العَفوفاعفُ عَنِّا
سید محمد هاشمی
۸/۳/۱۳۹۸
۲۴ رمضان ۱۴۴۰
لینک کوتاه:
احسن تعریف جامع ومفیدی از شب قدر کرده بودید مخصوصا با مثلهای تمیز وقابل فهم واونجاییکه که نوشته بودید شب قدر شبیک است که انسان به یک واقعیتی میرسد
متشکر جناب خادمی عزیز
الحمدالله ماه رمضان امسال بخوبی وسلامتی روزهای آخر خودرا سپری میکند واز خداوند آرزو میکنم مارا درشب ۲۷ رمضان که ازشبهای قدر است از رحمت خود سرافرازمان فرماید