مراحل رسیدن به کمال قسمت نهم دعاء ۳ به قلم سید محمد هاشمی
درسیرت پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم آمده است که پیامبر با آن عظمت، به درگاه حضرت حق تعالی دعا می کند.
حال شاید این سؤال پیش آید که آیا آن چه که بر دل می گذرد کافی نیست و زبان نیز باید به اعتراف در آید؟
در پاسخ باید گفت:
بلی، زیرا خداوند فرموده است:
«وَأَن لَّیۡسَ لِلۡإِنسَٰنِ إِلَّا مَا سَعَىٰ»
واین که برای انسان، جز حاصلِ تلاش او نیست.
[نجم/۳۹]
دنیا جایگاه کار و کوشش است.
خداوند می توانست همهٔ ما را از شکم مادران، ابن سینا به وجود بیاورد، ولی بناست که در این جا ابن سینا شود، نه این که ابن سینا به وجود بیاید.
بناست در این دنیا با زحمت و تلاش کسب بکنیم.
هر پیشرفتی که در اخلاق و علم و حتی در مذهب داشته باشیم، باید با اختیار ما باشد.
خدا [امکان پیشرفت را] به ما داده است، ولی از راه آن.
راه این که با خدا مربوط بشویم، نیت پاک و انقلاب روحیِ با اخلاص است که در دعاء برای ما پیش می آید.
خداوند دعاء را علت قرار داده است. لذا، خداوند نیازی به دعاء ندارد.
خود خداوند هم می فرماید که دعاء کنید، نه این که از قلب بگذرانید.
خداوند در سورهٔ بقره آیهٔ ۱۸۶ می فرماید:
«وَإِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌۖ أُجِیبُ دَعۡوَهَ ٱلدَّاعِ إِذَا دَعَانِۖ»
و هر گاه بندگان من از تو در بارهٔ من بپرسند، من نزدیکم و دعای دعا کننده را هنگامی که مرا بخواند، اجابت می کنم.
قطعاً دعای قلبی و دعای شفاهی هم دعاست.
سؤال دیگری که ممکن است به ذهن انسان متبادر گردد این است که:
آیا آن چه مصلحت و حق هر کسی است، خداوند بزرگ بر بندهٔ خویش ارزانی داشته است؟
حال اگر اینگونه است پس چرا دست به دعاء برداریم؟
پاسخ این است که خود انبیاء و اولیاء هم دعاء می کردند.
شما الان بنشینید و در دلتان تمام کارهای زندگی مادی خود را بگذرانید و بگویید من در دلم گذراندم.
مثلاً من خیلی به شما احترام می گذارم، ولی این احترام در دلم بود.
می گویند عمل کن.
آنچه که خداوند می داند این است که مصلحت نظام هستی، در مقابل دعاء، یک نیروی دیگری از درون شما می گیرد.
دعاء هم بسیار مؤثر است، زیرا نیرو دارد و از درون به انسانها نیرو می بخشد.
خداوند دعاء را طوری قرار داده است که مانند یک نیروی ماوراء الطبیعه در طبیعت کار انجام می دهد.
بعضی ها می گویند وقتی امور ثابت است، یعنی در علم خدا ثابت شده که چنین امری محقق خواهد شد، پس دعای انسان چه فایده ای دارد؟
نخیر، وقتی دعای من مستجاب شد، کشف می شود که در علمِ خداوندی این بوده است که مستجاب شود و برای ما، علم خداوندی در آینده هرگز مشخص نیست.
آیا تاکنون شنیده اید که یک شخص بزرگ و یک فرد آگاه و یک خردمند بنشیند و سر روی زانو بگذارد و به او بگویند شما چه کار می کنی؟
در جواب بگوید فکر می کنم ببینم آیا علم خدا بر این است که مردی را که دارد غرق می شود، نجات بدهم یانه؟
می خواهم بدانم علم خدا اقتضاء می کند که من او را نجات بدهم یانه؟
در این حال شما باید یک آمبولانس صدا کنید تا خود این بیچاره را نجات بدهید، زیرا مرگ چنین شخصی بدتر از آن (غریق) است.
آن(غریق) مرگ بدن است و کالبد و روح او خارج از نوبت از بدن خارج شده و به ملکوت می رود، اما این بیچاره [ که در نجات غریق مُرَدّد است] یک مُردهٔ خطرناک محسوب می شود.
این چه فلسفه ای است که تاکنون در تاریخ، یک نفر این فلسفه را پیاده نکرده که بگوید:
صبر کنید و اجازه بدهید، تا ببینم آیا علم خدا چنین است که من این بچه ام را که در حال مردن است، نزد پزشک ببرم یا نه؟
اول خود او را باید نزد پزشک برد، آن هم پزشک تیمارستان، نه پزشک معمولی.
[ادامه دارد…]
والسلام علی من اتبع الهدی
سید محمد هاشمی
۱/۳/۱۳۹۸
۱۷ رمضان ۱۴۴۰
لینک کوتاه:
دستتان درد نکند