مراحل رسیدن به کمال قسمت هفتم دعاء ۱ به قلم سیدمحمد هاشمی
«دُعا» به معنای خواندن، صدا زدن، کمک خواستن، طلبیدن، درخواست حاجت از خدا.
دعا، خواستن و درخواست کردن از مقام بالا در اصطلاح امر است.
جمع آن أَدعِیَه است.
دَعَا عَلَیه، او را نفرین کرد.
«ذِکْر» به معنای، یاد کردن، بیان کردن، ثنا، ستایش، وِرد، شهرت، آوازه، نام نیک، شرافت، نماز و دعا کردن.
جمع آن أَذکار است.
الذِکْری، یاد آوردن، ذکر زبانی یا قلبی.
«تسبیح»، خدا را به پاکی یاد کردن، نیایش خدا کردن، سبحان الله گفتن، یاد خدای، دانه های به رشته کشیده که هنگام ذکر و دعا در دست گیرند.
جمع آن تسبیحات است.
تسبیح از سباحه می آید، یعنی شنا کردن و منظور این است که باید به سوی خداوند شناور بود و به سوی او رفت.
ما هیچ دینی را نمی شناسیم که دعا رکن اصلی آن نباشد و پیروان آن دین از این طریق با خدای خودشان ارتباط برقرار نکنند.
حتی هیچ انسانی را نمی شناسیم که در اعماق ضمیرش، روزی روزگاری با موجودی مجهول و ناشناخته و بیرون از خود سخن نگفته باشد.
بنابر این سومین مرحله و بی گمان شیرین ترین لحظات،لحظه راز و نیاز با خالق است که دعا نام دارد.
بی گمان هر کس که ایمان و اعتقادی دارد در مواقع خطر و هنگام گرفتاری و بیماری و یا در وقت مرگ دست به دعا بر می دارد.
تردیدی نیست که دعا کردن عامل اعجازگری در مقابله با خطرات به شمار می رود اما هرگز نبایستی تا زمان پدیدار شدن گرفتاری ها و مسایل دست روی دست گذاشت و بقول معروف دستی به دعایی نَبُرد بلکه بهتر است این عنصر شگرف را به بوتهٔ فراموشی نسپاریم و دقایقی از اوقات شبانه روز را بدان اختصاص دهیم تا آرامشی ژرف در کُنه وجود و باطن و نفس خویش پیدا کنیم.
فرد مؤمن خواه مسیحی، بودایی، یهودی یا مسلمان از این رو دست به دعا بر می دارد که ایمان به اجابت آن دارد و همین اعتقاد است که گاه کار را به اعجاز می کشاند.
پس باید سعی کنیم ایمانی قوی داشته باشیم و خدا را همیشه به یاد داشته باشیم.
اپیکتت(EPictete) فیلسوف رواقی مشهور یونانی می گفت:
«فقط یک راه برای رسیدن به آرامش روح و خوشبختی وجود دارد، آن هم این که حضور خداوند را در خود از یاد نبری.»
الکسیس کارل می گوید:
«هیچ ملتی در تاریخ به زوال قطعی نیفتاده، مگر آن که سنت نیایش در میانشان بر افتاده بوده است.»
مهاتما گاندی می گفت:
«دعا و نماز زندگی مرا نجات داده است، بدون آنها از مدتی پیش دیوانه شده بودم.»
گاندی در مورد دعا می گوید:
«آن قدر که دعا و نماز برای روح لازم است غذا برای بدن ضرورت ندارد.»
بر خلاف نظر بعضی ها، دعاء عامل عجز و ذلت و نفی اصالت ها و ارزش های انسانی نیست، دعاء وسیله ای برای به دست آوردن آنچه محال است و نامعقول و بی منطق، نیست.
دعاء هرگز جانشین وظیفه نمی شود و مسئولیت های فرد یا جامعه را سلب نمی کند.
دعاء گریزگاهی برای فرار از تعهداتی که هرکس در برابر زندگی مردم، جامعه و سرنوشت خویش دارد نیست، ماده ای که کلمهٔ زشتی و پستی و ننگ و خیانت را بشوید نیست.
کَلَکی که ناشایست و محکوم را از راهی غیر منطقی و غیر قانونی، پاداش دهد و رستگار سازد نیست.
دعاهایی که از طریق پیامبران و پیشوایان دین رسیده است، هم دعاء و هم تعلیم است، یعنی به ما می آموزند که خداوند را چگونه بشناسیم، در پرتو و پناه آن شناسایی، چگونه با او سخن بگوییم، از او چه چیزهایی بخواهیم، مصالح دنیا و آخرت خود را چگونه تشخیص بدهیم و روابط خود را با خداوند و با دیگر انسان ها چگونه تنظیم کنیم.
لذا ما هیچ وقت نباید خود را در دعاهای مأثور – یعنی نقل شده- محصور کنیم و باید از دعاهای مأثور آموخت و به هر زبانی و در هر جایی و به هر نحوی با خداوند باید گفتگو کرده هرچند که دعاهای مأثور جای خود را دارد.
به عبارتی دیگر دعایی که مسبوق به تأمُّل نیست دعاء نیست.
اگر آدمی نداند که واقعاً چه باید بخواهد و خواسته ها و دعاهایی را که از دیگران شنیده و یا خوانده است، تکرار کند بعید است که از این خواهش های تقلیدی حظ و نصیبی ببرد و توفیق در خانه اش را بکوبد، پس دعای بی فکر و بی تأمُّل و مقلد وار فایدهٔ چندانی ندارد.
امّا متأسفانه از روی کتاب دعاهایی که اکنون در میان ما رواج یافته است و بازار قرآن را هم کساد کرده، گروهی فقط به قرائت دعا می پردازند و آن هم هر دعایی که در کتاب دعاء چاپ کرده اند و آن هم بدون این که معنی جملاتی را که به زبان می رانند بفهمند و چیزهایی را که با اصرار و گریه از خدا می طلبند بدانند چه چیزهایی است و اصلاً مفهوم حرفهایی را که با خدا می زنند احساس نمی کنند…
دعاء باید از دل و از عمق جان بجوشد و مسبوق به تأمل عمیق باشد و آدمی از سر آگاهی و پس از غور کافی از نقصان های خود واقعاً برای تکمیل وجود ناقص خویش، آن را به زبان آورد و باید همیشه دعا کند تا شاید یکی از آن دعاهایش مورد اجابت قرار گیرد و به قول حافظ:
از هر کرانه تیر دعا کرده ام روان
باشد کز آن میانه یکی کارگر شود
معنای «وَاذْکُرُوا اللَّهَ کَثِیرًا» نیز همین است، یعنی باید آن قدر دعاء کنید و دعاء کنید تا یک بار مَسموع افتد و مُستجاب شود.
[ادامه دارد…]
والسلام علی من اتبع الهدی
سید محمد هاشمی
۳۰/۲/۱۳۹۸
۱۵ رمضان ۱۴۴۰
لینک کوتاه:
دیدگاه بگذارید