مراحل رسیدن به کمال قسمت اول گناه ۱ به قلم سید محمد هاشمی
معمولاً در همهٔ ادیان برای رسیدن به کمال سه مرحله وجود دارد، که هیچ گاه جدایی بین آنها نیست و به نوعی هر سه مکمل یکدیگرند که بدون هم نمی توانند انسان را با رشد و کمال برسانند.
«آن سه مرحله عبارت است از گناه، توبه و دعاء»
انسان به وسیلهٔ این سه چیز می تواند سبب رشد و کمال خود شود و به درگاه خداوند تقرب حاصل نماید.
«گناه» کلمه ای است که در سنت ادیان و اخلاق، فرهنگ دار و فکر انگیز است، حالی ژرف و مقامی شگرف است.
بشر از همان آغاز میل به گناه داشته است.
آدم ابوالبشر با خوردن از میوهٔ درخت ممنوعه یا درخت معرفت نیک و بد، دانای راز می شود و از مقام فرشته واری هبوط، و به مقام آدمیت و صفی اللهی صعود می کند.
در پاره ای از ادیان گناه آدمی، گناه ذاتی است و پاک شدنی نیست.
نفس این جهانی شدنِ آدمی، گناه اوست.
این گناه هیچ گاه زدوده نمی شود، مگر آن که آدمی به جهان دیگر رخت بر بندد.
مسیحیان بر این باورند و قهرمان این اندیشه، یکی از بزرگان عالم مسیحیت به نام «اگوستین» است.
او گناه جبلی یا ذاتی را به مسیحیان آموخت و وجود آدمی را وجودی گناهکار ابدی معرفی کرد که نمی تواند از گناه جدا شود.
در اندیشهٔ اسلامی، آدمیان از آن حیث که انسانند، لغزش پذیرند، ولی انتظار خداوند از انسان های معمولی کمتر است، به قول حافظ:
جایی که برق عصیان بر آدم صفی زد
ما را چگونه زیبد دعوی بیگناهی؟
عصیان به لحاظ لغوی یعنی نافرمان و سر از اطاعت بر تافتن.
بنابر این عصیان به معنای گناه نیست، اما از آنجا که نافرمانی خداوند در ایدئولوژی ادیان گناه شمرده می شود، عصیان مترادف گناه استعمال می گردد.
لذا می توان گفت :
«هر گناهی عصیان هست، ولی هر عصیانی گناه نیست.»
اما عصیان آدم، که پیغمبر هم بوده، چگونه با عصمت پیامبران سازگار است؟
عده ای از مفسران و متکلمان کوشش کرده اند که به گونه ای تناقض را حل کنند.
بهترین راه حلی که ارائه شده است این است که کار آدم ترک اولی بوده است، نه گناه.
یعنی به عبارتی آدم دچار گناه نشد، بلکه کاری کرد که اگر نمی کردبهتر بود، و حال که کرده است، گناه نیست.
در این مورد سه نکته قابل تأمل است.
یکی اینکه ترک اولی یعنی چه؟
این اصطلاح و مفهوم از کجا در آمده و مبانی نظری و ایدئولوژیک و عقلانی آن چیست؟
ضابطه دقیق فرق گذاری بین گناه و ترک اولی کدام است؟
نکته دوم این است که وقتی قرآن واژهٔ عصیان را در مورد آدم و یا برخی از پیامبران دیگر به کار می برد، چرا و به چه دلیل آن را حمل بر ترک اولی می کنیم؟
نکته سوم این است که مفهوم گناه در ادیان مطرح است، یعنی وقتی که پیامبران بر انگیخته می شوند و اوامر و نواهی خود را اعلام می کنند، «گناه شرعی» معنی پیدا می کند، و حال آن که آدم در آن مقطع که عصیان کرد هنوز پیامبر نبوده است که مسئلهٔ گناه به معنای شرعی آن برای عصیان وی قابل طرح و تصور باشد.
لازم به توضیح این که، منظور از گناه شرعی در اینجا، خلاف ها و اعمال ناپسندی است که در ادیان و شرایع الهی معین شده است.
در واقع، گناه شرعی است که با عصمت ناسازگار است، نه مطلق عصیان.
عصیان و نه گفتن آدمی بزرگترین شاخصهٔ انسانیت انسان و بیانگر استقلال اوست، چرا که نافرمانی و نه گفتن است که از وجود اراده ای فعّال و آگاهی و انتخاب حکایت می کند.
گناه بی هیچ توجیهی بد است و مطلقاً محکوم، اما اگر بنا شود که بر فرض محال، انسان هرگز گناه نکند، در آن صورت، یا حیوان است و یا فرشته، و به هر حال انسان نیست و از امتیازاتی که در قرآن به انسان داده شده است برخوردار نخواهد بود.
مثلاً رنج بد است و نامطلوب و مطلقاً محکوم، اما در عین حال خداوند می فرماید:
«لَقَدۡ خَلَقۡنَا ٱلۡإِنسَٰنَ فِی کَبَدٍ»
یقیناً انسان را در رنج آفریدیم.
[بلد/۴]
چرا که رنج و بلا در مصائب واقعیتی هستند در زندگی انسان و فلسفهٔ آن نیز رشد و تعالی بخشیدن انسان است.
پس با این حساب می بینیم که گناه اولین مرحله از مراحل سه گانه رفتن به سوی کمال است و هیچ انسانی از این امر مستثنی نیست، تنها اختلافی که وجود دارد در نوع گناه و یا کبیره و صغیره بودن آن می باشد که برای هر کدام هم درجاتی تعیین شده است!
[ادامه دارد…]
والسلام علی من اتبع الهدی
سید محمد هاشمی
۲۲/۲/۱۳۹۸
۷ رمضان ۱۴۴۰
لینک کوتاه: