دو بیست سال (قسمت دوم)
ادامه مطلب در خصوص عملکرد و راه و روش ما بعد از انقلاب اسلامی، در مورد ویژگی های خاص خود و تعیین اسلوب و عملکردها.
قبل از انقلاب اکثر مناطق چه شهر و یا روستا توسط یک حاکم، کدخدا و یا خان اداره می شد، که با به وقوع پیوستن انقلاب خود را تسلیم و یا به نوعی کناره گیری کردند که آنها نیز بعداً به صفوف مردم پیوستند، مردم و رعایا هر کدام گوشه ای از کارها را به عهده گرفتند و سعی نمودند همگام و متحد در جهت فقرزدایی و پیشرفت شهرشان گامهای موثری بر دارند.
ویژگی خاص اوز بر سر چند حاکمیتی و قومی بود که بدون اینکه دست به ساختار آن بخورد هر کدام توسط جوانان و نو اندیشانِ خود سعی بر ادامه راهی داشتند که مستقیماً عهده دار سیاستهای توسعه شهری و حل و فصل مسائل گردند، جوانانی که بر ویژگی خاص، سیاسی بودند. کنار زده شدند و یا گوشه گرفتند و به دخالت در امور عمران و آبادی شهر خود باز نگشتند، به اکثریت مردم مثل گذشته اعتنایی نشد و یا آنها بر این منوال که” دست اندرکاران خود راه و روش کار را بهتر می دانند ” در مجامع شهری شرکت نکردند.
شهر کاملاُ در روندی خصوصی بود ، هر شهری برای جوانان و محرومانش زمینهایی اهدا کردند و یا با کمک بنیاد مسکن صاحب خانه های ارزان قیمت شدند، در شهرستان لار مرحوم شادروان نخبه مسئول بنیاد مسکن بود. که از این طریق اکثر جوان ها و آن هایی که نیاز به مسکن داشتند صاحب خانه شدند و اکثراً توانستند در شهر خود به تدریس و یا کارهای دیگر اداری و موسسات بپردازند.
در اوز زمینهایی برای همین اقشار از طرف بنیادی انقلابی در نظر گرفته شد و ثبت نام هم، کردند ولی متاسفانه به بهانه اینکه غریبه ها ثبت نام کرده اند، مقامات محلی از دادن آن زمین ها سر باز زدند گر چه بعداً خود آن ها به قیمت، زمین را به همان افراد فروختند.
هر چند بزرگان خود در راس بودند و زحمت زیادی کشیدند ولی اقشار ضعیف تر, چه کارمند و معلم و کارگران و حتی جوانان بهره ای که نبردند, هیچ بلکه به عنوان یک شهروندِ صاحبنظر هم بحساب نیامدند و در فعالیتهای اجتماعی نیز به مشارکت و یاری فرا خوانده نشدند.
بزرگان محل، مشابه دولتمردانی پیش رفتند که در جامعه، پیچید، ما همه کارها را خودمان انجام داده ایم ، مدرسه ها و آب انبارها و مساجد ساخته ایم و افتخار پشت افتخار که دولتمردان جمهوری اسلامی، اوز را شهری ثروتمند قلمداد کردند که بعضی وقت ها ما را تشویق به کمک رسانی به شهرهای اطراف نیز می کردند، در صورتی که قشر عظیمی از خانواده های ما در بستر فقر و رنج مالی بودند.
ناگفته نماند رسم خودیاری و خیرات نشاُت گرفته از فرهنگ منطقه ماست ، نه فقط اوز، که معمولاً کسانی که پا به سن میگذاشته اند و یا فرزندان آنها سهمی از ثروت خود را وقف شهر و دیارشان می کرده اند ثروتمندان و متمولین هم در امور خیر پیش قدم بوده اند، اما نظر بر اداره شهر و امور جوانان و اقشار مستضعف در هر شهر مسیری دیگر یافت، بجز اوز.
کار خیر و خیرات برای کمک به ناتوانان جامعه کاری بس پسندیده است، اما جا داشت، جوانان جویای کار و فرزندان یتیم را با در اختیار گذاشتن سرمایه و نظارت کامل بر کار و بازدهی آنها یاری می دادیم و سرپرستی می کردیم، که هم آنان به نان و نوایی میرسیدند و هم در جامعه در کنار شغلشان شخصیت و وقار دیگری کسب می کردند که در آینده در کنار آنان شهری پر از رونق اقتصادی و توسعه زیرساختی میافتیم.
می رسیم به بیست سال دوم که چگونه شورا بر سر کار آمد و نشریات پا به عرصه وجود نهادند که در قسمت قبل توضیح داده شد.
جنگ تمام شده بود ، از این پس جوانانی با شمایلی دیگر پا به عرصه وجود نهادند، آنها افراد آرامی بودند که دل به تشویق بزرگان شهر در فرهنگ دیرین داشتند که فضایی پر از صفا و صمیمیت به جانب آنها بر گردانند و آنها نیز با دلی آسوده در هر دیاری که باشند، از اوز به خوبی یاد کنند ، شعرها بسرایند و انجمن های مختلف ادبی تشکیل دهند و الا آخر تا موزه و لباس فاخر.
به این ترتیب اوز از توسعه اقتصادی و زیر ساختی واماند.
محمدرسول باغی ۹۷/۷/۱۴
لینک کوتاه:
عالی بود منتظر راهکارهای عملی هستیم که در فرصت مناسب توضیح دهید
متشکر
قبلا نوشتم آقای باغی بازهم تکرار میکنم مقالات شما همه خوب وخواندنی وشنیدنی است ولی حرف تا عمل فاصله اش زمین تا آسمان است زحمت بکشید بیابید اوز وهمین برنامه ها که مینویسید خودت پیاده کن الان از برکه ملا مد آب فراوان میآید شهردار هم گفته پولی باشد میشود منبعی بزرگی ساخته شود وبرای مصرف بنایی وآبیاری باغشهرها وخیابانها استفاده کرد این گوی واین میدان البته شهردارمحترم خودش هم وظیفه دارند این پروژه را عملی کنند
همشهری ارجمند در مورد پساب اوز برای فضای سبز و جنگل کاری مدت مدیدی است که راه کاری داده ام و تا آنجا که بتوانم از طریق مقامات استان پیگیری خواهم کرد ولی دوست داشتم برای یک بار که شده منتخبین شهر جوابی میدادند و بسهولت، خود با متخصصین مربوطه تماس میگرفتند و با ارائه طرحی جامع مردم را از بودجه و کم و کیف آن آگاه می نمودند که مسلم برای پیشرفت شهرشون و شاخص شدن شهری سر سبز همکاری همه جانبه ای میداشتند، با قولی که آقای عظوفت در مورد در اختیار گذاشتن منبع داده اند بنظرم هزینه… ادامه »
عالی
یکی. از کارهای. مهمی که باید. ازین. به. بعد. در راس. کارها. وتصمیم های. مسولین شهر. قرار. گیرد این. استکه. دیگر. همه. همت. واراده. خیران. وبزرگواران. را به. سمت. وسوی. دانشگاهها. نبریم. اوز. دیگر. ظرفیت گسترش. دانسگاه. را. ندارد. کمبود. دانشجو. وعدم. استقبال. مردم. وبه. ویژه. مردان. باعث. شده. که. دانشگاهها. کارایی چندانی. نداشته باشند. واوز. از. سایر کارهای. زیر. ساختی. وعمران. وابادی عقب. بیفتد. باید. سرمایه. خیران. را به سایر کارهای. خدماتی. وبهداستی. واموزش. وپرورش. وشهرداری. و………هدایت. نماییم. تا. بیش. از این. از شهرهای. مجاور. عقب. نیفتیم
با بک نگاه متوجه میشویم که بیشتر. فعالیتهایی که. در اوز. ثورت. گرفته. جنبه. فرهنگی. دارد. گسترش. کتاب خانه ها. پیگیری. کارهایی مثل. موزه. وسرکت. در نمایشگاههای مربوط. به صنایع دستی. وخوس. بافی. رخت. گشاد و……. برگزاری هفته های مختلف واوز پایتخت. کتاب. واوز. شهر. دوستدار. کودک. وعیره ……….. اما درابن. مدت. از کارهای. عمرانی. وزیر. ساختی برای. شهر. غافل. شده ایم. تا. جایی که. اوز. با ۷۰. سال سابقه بخشداری. وشهرداری. در جنوب. فارس. هنوز. بخش. است. وارتقا. پیدا نکرده. که. هیچ. از نظر. تعداد. ادارات. مورد. نیاز. مردم. هم. از شهرهای. کوچکتر. منطقه. مانند. جویم. بیرم. و. اشکنان… ادامه »
کاملاً درست میفرمایید
جناب آقای باغی مطالب شما مربوط به تاریخ دوبیست ساله کل ایران میباشد یا در مورد تاریخ دوبیست ساله اوزبصورت زیر نوشته اید : «« قبل از انقلاب اکثر مناطق چه شهر و یا روستا توسط یک حاکم، کدخدا و یا خان اداره می شد، که با به وقوع پیوستن انقلاب خود را تسلیم و یا به نوعی کناره گیری کردند که آنها نیز بعداً به صفوف مردم پیوستند»» . اشکال ندارد نوشتن و دست به قلم بردن. اما در مورد تاریخ نگاری در مورد ایران این موارد درست نیست وحتی در مورد اوز .کی شهر اوز قبل از انقلاب… ادامه »
ناشناس گرامی ، تاریخ دامنه وسیعی در بر دارد ، بنده برای جمع بندی نظرات خود از مقامات دولتی و یا وزرات کشوری حرفی به میان نیاورده ام ، صحبت بنده در مورد مردم و طوایفی است که اگر بیاد دارید ، جدای از روند دولتی مورد احترام خاص بوده اند که حتی برای عزل و نصب مدیران هم اهتمام خاصی بخرج میدادند، همانند خوانین قشقایی و یا همسایه خودمان خوانین گراش و بیدشهر ، کدخدای کوره و هود و جویم و غیره. شما منظور بنده را برای اصل موضوع خوب درک میکنی ولی همیشه امثال شما دوست دارید تاریخ… ادامه »
متاسفانه مارا با علم فرهنگ وخیراندیشی بحاشیه رانده اند مارا از فرهنگ کوهی ساختند
امیدوارم با این دیدگاه ها ، از این به بعد با اتحاد و همبستگی ، اولویتهای زیر ساختی شهرمان را با آینده نگری هر چه تمام به مرحله اجرایی در آوریم