بررسی علل ناکامی در استمرار انجمن نسل پویای پارس اوز
به قلم دکتر ناصر یادگارفرد
انجمن نسل پویای پارس اوز که قدیمی ترین NGO در شهر اوز است از شانزده سال پیش ابتدا به صورت کمیته ای از دانش آموختگان اوزی با تشویق و حمایت شورای سرپرستی عصر اوز که ریاست آن را آقای عبدلعزیز خضری به عهده داشت، فعالیت خود را آغاز و پس از مدتی فعالیت، با اخذ مجوز در قالب یک انجمن مردم نهاد فعالیت خود را ادامه داد و همچنان فعالیت های آن در یک صفحه اختصاصی عصر اوز انعکاس پیدا می کرد.یکی از بنیانگذاران این نهاد آقای مهندس هادی صدیقی است که در ماهنامه پیام دانش اوز شماره ۵ در مورد فعالیت های آن به صورت مفصل توضیح داده است:
در این مقاله نویسنده به گوشه هایی از چالش ها و موانع و مشکلات این نهاد اشاره نموده است که عبارتنداز:کمیود نیروی فعال اجتماعی، مشکل جانشینی اعضاء، محدودیت سنی، مشکلات مالی و جذب آن، به روز نبودن انجمن با توجه به تغییرات سریع تکنولوژیکی و نیز شائبه از بین رفتن استقلال فکری انجمن در صورت پشتیبانی و حمایت آن از طرف خیرین و نیکوکاران.
در کنار این عوامل می توان به عوامل دیگری که نگارنده آنرا بی تاثیر نمی داند اشاره کرد نظیر:
۱.تغییر سلایق جوانان و کاهش علایق آنها به نشست های صرف حضوری.
۲.محدودیت در دامنه فعالیت انجمن که محدود به فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی بوده است.
۳.تاکید و تمرکز بیشتر انجمن بر فعالیت های فرهنگی تا اجتماعی که از دید بسیاری جنبه های روبنایی آن بارزتر بوده است.
۴.مشخص نبودن اهداف بلند مدت و چشم انداز آینده آن و درنتیجه عدم توانایی درایجاد دلبستگی درازمدت به آن .
۵.عدم دستاوردهای مشخص برای هریک از اعضاء (تلاش های انجمن قطعا در شناسایی و معرفی اوز به عنوان یک شهر فرهنگی که دارای سوابق تاریخی فرهنگیست و دارای موزه و مراکز علمی و دانشگاهیست موفق بوده و توانسته در مقاطع بسیاری ازسال های گذشته از مشارکت اعضاء استفاده بهینه به عمل آورده باشد اما برای خود اعضاء به عنوان جزئی از سرمایه اجتماعی دستاوردهای ملموس و چشمگیری در برنداشته است و جوانان امروز آینده خود را با این عملکردها مقایسه می نمایند بطوریکه انگیزه آنها برای مشارکت دوباره در چنین انجمن هایی کاهش می یابد).
این محدودیت ها، گرایش و انگیزه جوانان و نیروهای فعال اجتماعی را برای ادامه آن کاهش داد، به طوری که در سال های اخیر تنها صفحه اختصاصی این انجمن بود که در آن مطلب نوشته می شد ولی از شور و هیجان و فعالیت های عملی انجمن مثل گذشته خبر چندانی نبود.
درست است که انجمن نتوانست بر مشکلات فایق آید و با گذشت زمان از فعالیت های آن کاسته شد، اما فعالیت های مفید و موثر آنها در عرصه فرهنگی و اجتماعی اوز ماندگار شد. عرق و علایق بنیانگذاران این انجمن به شهر زادگاه خود اوز برآن داشته است تا انجمن فراگیر مردم نهادی را تاسیس نمایند که محدودیت های اشاره شده را نداشته باشد، نگارنده با بررسی و مطالعه انجمن های مردم نهاد در ایران، چالش های چنین نهادهایی را به شرح زیر برشمرده است:
۱.در شرایط حاضر و با یک نگاه در کل کشور می توان به این نکته پی برد که کارکردهای بارز انجمن های غیرانتفاعی در بعد اجتماعی و سیاسی وترس از بدل شدن آنها به نیروهای مخالف، موجب شده تا دولت نظر مساعد نسبت به ظهور انجمن های مردم نهاد جدید نداشته باشد.
۲.متقابلا عدم اطمینان مردم و فعالین اجتماعی به خصوص جوانان به حمایت دولت از چنین نهادهایی، تمایل آنها را به ورود در آن کاهش داده است.
۳.عملکرد و کارآیی ضعیف نهادهای موجود در بخش اقتصادی در سالهای گذشته، و عدم اعتماد کافی مردم به آن ها، بالاخص در طیف قشر جوان و تحصیلکرده انگیزه ورود به آنها را کاهش داده است.
۴.بورکراسی و زمانبری اخذ مجوز برای انجمن های مردم نهاد از دیگر مشکلاتی است که تمایل برای ورود به چنین نهادی کاهش می دهد.
۵.ترس ازتحت تاثیر قرارگرفتن انجمن های مردم نهاد به جو و خط حاکم بر شهر یا منطقه و دور ماندن از اهداف اصلی خود.
۶.مشکلات بودجه و مسایل مالی وترس از تحت تاثیر قرار گرفتن انجمن های مردم نهاد به طرزتفکر خیرینی که حامی آنها هستند و از دست رفتن استقلال فکری آن.
۷.اعمال مدیریت های خودکامه در این نهادها درسالهای گذشته و کاهش مدیریت مشارکتی در آنها.
۸.تاثیر گذاری اندک یا بی تاثیر بودن آنها در وضعیت معیشت مردم و عدم موفقیت آنهادر کارآفرینی،اشتغالزایی برای جوانان و چشم انداز مبهم آنها .
اگر به خدمات خیرین از بعد نیکوکاری نگاه کنیم خواهیم دید که تاکنون خدمات آنها در عرصه های اجتماعی ببشتر از جنبه رفع نیازهای خرد مردم ، یا نیازهای سخت افزاری شامل ساختمان برای مراکز آموزشی،ساخت بیمارستان، مساجد، آب انبار و غیره بوده است و کمتر خیری در فعالیت های عام المنفعه و نهادهای تولیدی سرمایه گذاری نموده است،به اعتقاد نگارنده چنانچه خیرین به عنوان هیئت موسس چنین نهادهایی را تاسیس نمایند، از طریق آن جوانان می توانند با ایجاد بنگاه های اقتصادی و تولیدی دست به کارآفرینی نمایند و با اشتغالزایی هم باعث کاهش بیکاری گردند و هم به رونق تولید و شکوفایی اقتصاد منطقه و کشور کمک نمایند و انگیزه جوانان را برای فعالیت های آموزشی و پژوهشی و فرهنگی نیز در گستره فعالیت های چنین انجمن هایی افزایش دهد و در توسعه همه جانبه در پیوند با یکدیگر به موفقیت دست یابند.
جناب دکتر یادگارفرد از بذل توجه تان به مقاله ی منتشر شده و بررسی علل ناکامی انجمن نسل پویای پارس در استمرار فعالیت هایش، متشکرم. انجمن های مردم نهاد نقش بسیار مهمی در توسعه اجتماع دارند که ضرورت دارد در منطقه ما نیز بیش از پیش به چنین نهادهایی توجه شود و با نقد علمی همانند آنچه شما به قلم در آورده اید، در تداومِ صحیح چنین فعالیت هایی موثر بود. بررسی همه جانبه کارنامه نسل پویا و راهی که طی این شانزده سال طی کرد و چگونگی صعود و نزول آن می تواند راهگشای فعالیت سایر انجمن های سطح… ادامه »