تا پیش از پیدایش دولت مدرن، حکومت ها ـ که عمدتا پادشاهی و پیش از آن امپراتوری بودند ـ صرفاً به حکم راندن شناخته می شدند که وظیفه ای جز برقراری نظم ،سرکوب یاغیان و حراست عامه از جان و مال مردم نداشتند. البته آنان در کنار این وظایف، مسوولیت پذیری نداشتند و آنچه حاکمان را به انجام این رویکردها وامی داشت، چیزی جز “تمایلات” و “اقتضائات” نبود.
حکومت های دیرین، نه وظیفه ای در پیشبرد علم داشتند، نه خود را به گسترش صناعت و تجارت موظف می دانستند و نه حوزه هایی مثل تامین اجتماعی، آموزش عمومی و مانند اینها در مخیله شان وجود داشت.
اندک اندک با زوال امپراتوری های اروپایی و تشکیل واحدهایی به نام “کشور” و در سایه تحولاتی مثل انقلاب کبیر فرانسه ، دولت هایی ابتدا در اروپا شکل گرفتند که دایره مسؤولیت آنها به مراتب گسترده تر از اسلاف شان بود. اینان، خود را درباره همه شئون جامعه از فرهنگ تا تجارت و از صنعت تا زراعت صاحب رای و قدرت می دانستند و برای اولین بار وظایف حکومتگری را در قالب وزرارتخانه هایی کمابیش شبیه تشکیلات کنونی تفکیک کردند.
در ایران معاصر نیز در عهد قاجار، برای اولین بار نهاد وزارت به معنی کنونی اش شکل گرفت.
این دایره گسترده مسؤولیت، که در برابر بی مسؤولیتی حکومت های پیشین به وجود آمده بود تا پاسخگوی خلأهای تاریخی و مطالبات انباشته شده مردمان باشد، نوع دیگری از حکومت مطلقه را شکل داد چه آنکه “دولت” های جدید ، با سیطره محض بر همه امور و شئون ، جایی برای نفس کشیدن نهادهای مدنی باقی نگذاشتند و حتی حزب و رسانه و اپوزیسیون هم فقط هنگامی شکل می گرفت که دولتمردان اراده می کردند!
دیری نپایید که اندیشمندان و فیلسوفان دریافتند که راه روشنایی از دل این مطلق گرایی دولتی نمی گذرد. بنابر این پروسه “محدودسازی دولت” در دستور کار قرار گرفت، اما این بار بنابر آن نبود که مانند عهد پادشاهی، حکومت های بی مسؤولیت بر سر کار آیند بلکه دولت در تعریف جدید و مدرنش، به جای آنکه مثلا برای مردم ،مباشرتاً، درشکه و لباس تهیه کند، باید زمینه این تولیدات را فراهم می کرد و به جای آنکه حزب بسازد، خود زاییده یک یا چند حزب بود :”دولت دموکراتیک پاسخگوی کوچک” و یا همان “دولت مدرن”.
به نظر می رسد، مفهوم حکومت در ایران، به معنای آن پیش از عصر “دولت مدرن” نزدیک تر است و هر چند رگه هایی از مدرن بودن در آن وجود دارد ولی هنوز تا رسیدن به “دولت مدرن” فاصله زیادی وجود دارد و این فاصله طی نخواهد شد مگر با چشم پوشی حکومت از بخش های مهمی از قدرت و اختیاراتش و واگذاری آنها به نهادهای مدنی و بخش خصوصی .
دیدگاه بگذارید
چه زیبا و مختصر به روند تکامل حکومت ها از عصر حکومت های پادشاهی و امپراتوری- با مسئولیت پذیری اندک و عدم پرداختن به علم و دانش، صنعت و تجارت و بسنده کردن به حکمرانی و بعد عصر برچیده شدن امپراتوری ها و اشاره به انقلاب فرانسه و تشکیل چیزی بنام کشور با افزایش حوزه مسئولیت و ایجاد تشکیلات وزارتخانه ها،مدارس، دانشگاه ها،نهادهای فرهنگی ، صنعتی و تجاری و البته باز هم با حاکمیت مطلق و باز هم پاسخگو نبودن و ایجاد فضای بسته در عرصه های مدنی و بعد تشکیل دولت مدرن به معنای امروزی آن که موجب تشکیل… ادامه »