در پاسخ به نامه عبداله وحدانی
هدایت سرمایه را می توان با شناخت جامعه و برنامه ریزی امکان پذیر کرد
با مطالعه عصر اوز مورخه بهمن ماه ۱۳۸۹ شماره ۱۲۳ مواردی مشاهده شد که لازم دانستم در حد توان فکری خود در باب آنها مطالبی خدمت شما عزیزان و خوانندگان محترم به عرض برسانم.
در این که اهالی شهر و دست اندرکاران امور دل در گروه پیشرفت شهرمان دارند شکی نیست و می توان دلایل مختلفی را ذکر کرد. اما آنچه از مطالب قبلی و فعلی عبداله وحدانی در صفحه ۴ عصر اوز می توان در کل استنباط کرد و نقطه مشترک و مورد توافق شورای محترم اسلامی و همه مردم است همان آرزو و امید و ارائه راه کاری برای پیشرفت است. هر چند چگونگی مسیر برای رسیدن به این هدف مورد اختلاف است.
در شماره قبلی عصر اوز که آقای کمالی زحمت نوشتن آن را برخود هموار کرده بوده و با جوابیه ای که در این شماره توسط شورای اسلامی صفحه ۱۴ به آن پاسخ داده شده بود و تقریبا حالتی انتقادی و ارشادی داشت از نظر من و شاید دیگر خوانندگان حاوی نکات مثبت و آموزنده بود.
قلم تیز و انتقادی آقای حسن کمالی خارج از ارزش گذاری و یا صحیح بودن محتوای آن باعث گردید تلنگری بر شورای محترم باشد. و شورای محترم هم به نوبه خود اطلاعات و نکاتی که به نظرشان صحیح است در اختیار خوانندگان قرار دادند. بنابراین از این جنبه که آگاهی عمومی افزوده شد می توان به دید مثبت نگریست، اما راجع به مطلب دوم (آقای عصر اوز این دیگر شایعه نیست) درج در صفحه ۴ شماره ۱۲۳ از جنبه های تاریخی و سایر موارد برعهده اهالی و کارشناسان می گذاریم که باز با جوابیه خود اطلاعات مفیدی در اختیار عموم قرار گیرد. جناب وحدانی در این نامه چندین مورد بسیار مهم را به عنوان دلیل انتقاد بیان کرده اند که هر کدام از آنها گستره ای از مسائل مختلف را در بر می گیرد که گاهی با هم ارتباط داشته و از دیگر جنبه ها تقریبا غیر مرتبط با هم هستند. ایشان ذکر نموده اوز در گذشته دارای تجارتی درخشان و پررونق نبوده و عده ای آن را به عنوان تصوراتی به خورد مردم داده اند و دیگر این که گفته اند بعضی از روی عمد یا احساسات، گذشته اوز را بزرگ جلوه می دهند. و نیز این انتقاد به عصر اوز که عقده حقارت کنونی اوز را با بزرگ دانستن گذشته دو دستی گرفته و اما در آخر راه کاری هم بیان فرموده که فکرها را باید جهت داد. به نظر این حقیر امکان دارد که یک شهر گذشته بزرگی داشته باشد هر چند که در همان زمان قطب تجاری و بازرگانی نباشد یا به عبارتی از لحاظ ارزش گذاری جوامع تجارت و محل تجاری و رونق اقتصادی تنها یکی از هزاران دلیل مهم بودن یک شهر و یا یک جامعه است وگزینه های فراوان دیگری و معیارهای متنوع فراوانی می توان مثال زد که به خودی خود می توانند یک جامعه هر چند کوچک را در کانون توجه قرار دهد و یکی از دلایل آن همین ماندگاری و بودن در نقشه پهناور ایران زمین است. شاید در قیاس یا شهرهای بزرگ تر آن دوران در مقیاس کوچک تر قرار گرفته باشد ولی در مهم بودن آن حالا در هر اندازه ای نمی توان شکی داشت و دلایل متعدد تاریخی براهمیت این قسمت از خاک ایران گواهی دارد.
یکی دیگر از دلایل آن باز همان است که آقای وحدانی ذکر کرده اند. داشتن تجار موفقی که در سایر نقاط ایران و جهان مشغول تجارت بوده اند و شاخص مهم آن است که افراد زبده و خبره یا همان نیروی انسانی کارآمد یکی از پایه های هویت و ارزش هر جامعه هستند و آنها هستند که به جامعه رنگ و جلا و ازرش می دهند. و در آنجایی که ذکر کرده اید عقده حقارت با اجازه عصر اوز البته که دارد من هم دارم و خیلی های دیگر و حتی خود شماو… و البته نه به معنی حقارت و به معنی نارضایتی از ظلمی که از گذشته بر دیارها رفته و یا کم لطفی هایی که هم اکنون شهرها می بینند. به همین دلیل هم است که همه دل در گروه پیشرفت داریم و حتی خود شما و گرنه نیاز نبود که خودتان راه حلی ارائه کنید و این نشان می دهد که شما هم دل در اینجا به گرو گذاشته اید.
پس همه با هم در این حس شریکیم. اگر مطلب شما سخنش این است که غرور کاذبی نداشته باشیم مفید است. یا به قول علما و دانشمندان اساسا بدون نقد صحیح از خویشتن فردی یا جمعی و تاریخی خودآگاهی حاصل نمی شود و اصلاح و نوسازی صورت نمی گیرد. و شما نکات خوبی هم ذکر کرده اید. هر چند خود بزرگ بینی همان قدر زیان بار است که حقیر شمردن یا عدم اعتماد به نفس و خود کوچک بینی زیان بار است در اولی غرور چشم انسان را از دیدن واقعیت ها کور می کند و در دومی حرکت و امید را از انسان می گیرد. در ضمن راجع به بازار قیصریه بر همگان معلوم است که بعضی از صنوف به حداکثر ظرفیت خود در شهر رسیده اند و برداشت شما از نظر این که در صورت محدودیت منابع و امکانات شاید لازم باشد آن هم در صورت فراهم بودن ضروریات مبادرت به کاری غیر از ساخت بازار با آن نشانه ها می توان تا حدود زیادی صحیح باشد. الا نیاز به داشتن صنوف توزیعی و غیر. در شهر قابل کتمان نیست زیرا تعداد کثیری از مردم بسیاری از اقلام مورد نیاز را از شهرهای همجوار تهیه می کنند و با این کار سرمایه عظیمی از شهر خارج می گردد با توجه به این که در قبال این خروج سرمایه و نقدینگی از شهرها و ورودی و بازگشت سرمایه به صورتی که اهالی شهرهای همجوار هم از اوز در توازنی منطقی خریدی داشته باشند و یا کالائی و خدماتی دریافت کنند مشاهده نمی شود. البته خودکفا شدن در همه موارد که نیازی به دیگران نداشته باشیم غیر ممکن و غیر منطقی است الا در سطح پایین تر و خرده فروشی منطقی نیست که اهالی شهر با صرف هزینه های مختلف از قبیل وقت و زمان و پول اقلام خود را از سایر شهرهای همجوار تهیه و نقدینگی شهر به این صورت تخلیه گردد. در همین زمان که ما به جدل کلامی مشغولیم غافل از این هستیم که در صفحه اول آگهی فروش تنها کارخانه یخ اوز درج گردیده که الحق و انصاف تاکنون موفق بوده و بسیاری از نیازهای ما را در مقاطع مختلف فراهم نموده و اهالی شهر به یاد دارند که قبل از داشتن این کارخانه برای تهیه آن نیازمند جاهای دیگر بودیم. و نیز خوشحال از افتتاح اولین پروژه صنعتی در شهرک صنعتی اوز که شروع آن مایه امید است و حتی مشاهده می کنیم توزیع موزائیک و سایر اقلام از پروژه اوز موزائیک در هرمزگان صورت می گیرد. به این معنی است که تولیداتی از اوز در خارج مرزهای آن توزیع می شود یعنی علاوه بر تامین نیاز داخلی شهر و اشتغال زایی نام شهر ماست که در آنجا می درخشد و این یکی از نشانه های ارزش داشتن یک جامعه است.
اما در جمع بندی مطالب وقتی بعضی از سطوح در جامعه از رشد نامتناسب برخوردار باشد و یا صرف هزینه ها و سرمایه ها در بخش های غیر ضروری مصرف گردد و یا راکد شدن سرمایه های در گردش می تواند پیشرفت را به سمت دیگری سوق دهد. می توان بر آنها مثالی زد مثل ساخت و ساز برای ایجاد مغازه از طریق احداث مجتمع ها و یا پاساژها که در صورت بی رویه بودن آن می تواند ایجاد شغل های کاذب کند و یا به دلیل تکرار شغل ها آنها را از رونق بیندازد هر چند که فوایدی مثل ایجاد رقابت و شکستن قیمت ها و تبادل هم دارد. و یا ساخت و ساز و صرف هزینه های بسیار گزاف برای ساختن منازل مسکونی که درصد بسیار زیادی از آنها در بیشتر اوقات سال خالی از سکنه است و می توان با نصف آن مبلغ ایجاد شغلی کرد که هم صاحب سرمایه بهره مند شود و هم دیگران از آن سود ببرند و جالب است وقتی که هزینه اولین پروژه صنعتی در شهرک را با هزینه های ساخت منازل آنچنان مقایسه می کنیم درس های ارزشمند می توان گرفت می توان از این دست مثال ها را گسترش داد و در آخر انسان می ماند که چه باید کرد آقای عبداله وحدانی انتقاد صحیحی می کند و یا دیگری؟ یکی از دلایل مهمی که به نظر می رسد ما را سردرگم و اهداف و مسیر حرکت را نامشخص می کند شاید نداشتن آگاهی و اطلاعات کافی از جامعه خودمان باشد.
اگر خواهان پیشرفت هستیم لازمه آن اول شناخت امکانات جامعه است که فقط با تحقیقات پژوهش توسط کارشناسان خبره امکان پذیر است و این امر به قدری حائز اهمیت است که هیچ پیشرفت پایداری بدون آن تقریبا غیر ممکن است زیرا در تحقیقات تکنیک ها و روش های خاصی وجود دارد که این امکان را می دهد که برپایه آن برنامه مدون و مکتوبی تهیه و جهت استفاده به عموم و دست اندرکاران عرضه کرد. این کار باعث نظم فکری و تصمیم گیری و هدایت سرمایه به شهر خواهد شد به نظر می رسد تا این مهم دقیقا صورت نگیرد همچنان ما در یک هرج و مرج فکری و تصمیم گیری مخصوصا در بخش خصوصی و مردم که جویای کار و تلاش هستند باقی می مانیم. سعید هنری
لینک کوتاه:
دیدگاه بگذارید
آقای هنری شما جواب خوبی داده اید اما بیشتر کلی گویی است دقیقآ راهکار مستدل و قابل قبولی ارایه نداه اید
با تشکر از سخنان گیرای آقای هنری.
آقا یا خانم افرا،آقای هنری در پایان متنشون متذکر شدند که:
گر خواهان پیشرفت هستیم لازمه آن اول شناخت امکانات جامعه است که فقط با تحقیقات پژوهش توسط کارشناسان خبره امکان پذیر است
اگر همه مردم وجوانان دست به قلم ببرند بنویسند و علاوه برنوشتن پیشنهاد هم بدهند اوضاع خیلی بهتر خواهدشد از نوشته خوب آقای هنری تشکرمیکنم
آقای عبدالله وحدانی خوب است اگر جواب آقای هنری دارید بدهید پاسخ متین وسازنده ای بشما داده است