نگاهی به اهمیت تعلیم و تربیت در جامعه
تربیت، هنر مدیریت انسانیست که فرد را برای پذیرش یک سری صفات اخلاقی، دینی و عقلانی آماده می سازد. خانواده کوچک ترین و ابتدایی ترین نهاد اجتماعی ست که در طول تاریخ شکل های گوناگونی به خود گرفته است. انتقال ارزش ها، گرایش ها، هنجارها و آداب و رسوم فرهنگی و اجتماعی به منظور اجتماعی کردن نسل های جامعه صورت می گیرد.
آیا تا به حال به این اندیشیده ایم که تاچه حد دِین خود را نسبت به جامعه ادا کرده ایم؟ آیا می دانید که بعضی از افراد نسبت به وظایف و مسئولیت های اجتماعی خود غافلند اما افرادی هم هستند که از حد وظایف خود پا را فراتر نهاده و منشأ چه خدمات بزرگی به جامعه هستند؟
صبح روز یکشنبه دهم دی ماه ۹۶ از طرف گروه «دوستداران بهداشت محیط اوز» در راستای اجرای طرح فرهنگسازی از طریق مدارس به پیشنهاد یکی از اعضای گروه راهی منزلی شدیم که مرکز آموزش به کودکان و نوجوانان و بزرگسالان اتباع افاغنه بود…
شاید به گوش شما هم نخورده باشد که در گوشه ای از این شهر بانوی میانسالی زندگی می کند که نیمی از عمر خود را صرف آموزش و تعلیم و تربیت مهاجران افغان نموده است.
درب ورودی منزل باز بود، پرده سفید رنگی را که حایل میان ما و شاگردان بود کنار زدیم. راهروی ورودی (دالان خانه های قدیم که انتهای آن به سالن پذیرایی ختم می شد) با موکت فرش شده و مملو از شاگردان دختر و پسر سنین مختلف بود. عده ای به فراگیری قرآن مشغول بودند و بقیه هم در حال آموختن دروس اول تا ششم ابتدایی.
محیطی پر از اخلاص که به واسطه سعه صدر بانوی نیک اندیش و خیرخواه اوزی به وجود آمده بود. به گفته خودشان ۲۱ سال از عمر خود را صرف آموزش افاغنه نموده بود.
ایشان هیچ گونه وابستگی به ارگان یا منابع مالی خاصی نداشته و به همت خودشان و صرفاً به خاطر رضای خدا و ادای دِین خود به جامعه، قدم در این راه دشوار گذاشته اند و این نشان دهنده حس انسان دوستی و روح والای این بانوی بزرگوار است. وی این خصیصه را یک موهبت الهی از طرف خداوند می دانند تا بتواند خدمتگزار جامعه و بشریت باشد.
محصلان که از سنین ۵ الی ۴۵ ساله بودند در بدو ورود سلام می کردند و با نظم خاصی سر جای خود قرار می گرفتند. خانم معلم می گفت این ها استعداد شگرفی دارند، قشنگ ترین نقاشی ها را می کشند، تمام شعرهای کتاب شان را حفظ هستند (تمام نقاشی ها بر روی دیوار راهرو چسبانده شده بود) و قرآن را به راحتی می خوانند.
خانم معلم به شخصه مو و ناخن بچه ها را چک می کرد و در صورت عدم رعایت بهداشت تذکرات لازم را می داد. مشکلی که بعضی از بچه ها از آن رنج می بردند تنبلی شدید چشم بود. زمانی که دانش آموزان وارد کلاس می شدند موظف به سلام کردن بودند. در غیر این صورت، باید به پشت پرده برمی گشتند و با گفتن سلام وارد می شدند. کتاب های درسی را که با نظم خاصی در گوشه کلاس چیده شده بود خود مربی تهیه می کرد.
با وجود مراجعات مکرر از دفاتر رسانه های محلی وی هیچ گونه تمایلی به مصاحبه و تبلیغ و عکس در جراید و مجلات ندارد، چرا که معتقد است اجر کارش نزد خداوند از بین خواهد رفت.
هدف از نوشتن این مشاهده ها، بازتاب انگیزه و معرفی بزرگوارانی است که به نوبه خود چه از لحاظ مادی و چه معنوی، سعی در انجام کارهای خداپسندانه و انسان دوستانه دارند. انسان های وارسته ای که به اعتقاد من باید آنان را فرشتگان زمینی نامید.
در حالی که با تحسین به این صحنه ها می نگریستم، به یاد این جمله معروف «مادر ترزا» افتادم که «اگر دعا کنیم ایمان خواهیم داشت، اگر ایمان داشته باشیم محبت خواهیم کرد و اگر محبت کنیم خدمت نیز خواهیم کرد.»
فائزه رضائی دوستدار بهداشت محیط زیست اوز
منبع: شماره ششم فصلنامه با پیام دانش اوز
لینک کوتاه:
👏👏👏👏👏 بسیار عالی
فایزه خانم مقاله قشنگی نوشتید ولی کار ما ازدعا وایمان ومحبت وکار خوب گذشته است ولی من نا امید نیستم خیلی هم امیدوارم
قابل تقدیر وقدردانی است که بانوان اوز روز بروز فعالتر ودرهمه زمینه هاخودرا نشان میدهند برای نویسنده مطلب آرزوی موفقیت دارم
خداوند از شما راضی باشد که وقت گذاشتید وبا این زن محترم صحبت کردید
احسن کارت ارزشمند است
خدا خیرت دهد بخاطر تهیه این گزارش