به نام دادار بی چون

نام نیکی گر بماند ز آدمی        به کزو ماند سرای زرنگار

مروری بر زندگی غلامرضا کامیاب ، مردی از جنس سخاوت

وقتی که به سخاوت فکر می کنیم ،اولین چیزی که به ذهنمان میرسد کارهای خیریه و کمک به افراد نیازمند است اما سخاوت های دیگری هم وجود دارد که در قالب مادیات نمی گنجد و ارزش آن فراگیرتر از قیمت گذاری ست .

مردی از جنس تواضع ،سخاوت و خدمت که شایستگی اش بر تارک دیار لارستان می درخشد کمتر کسی است که نام این بزرگ مرد که ۶۵ سال از عمرش را در خدمت به مردم گذرانده است نشنیده باشد.

غلامرضا کامیاب فرزند محمد نور متولد سال ۱۳۱۲ هجری شمسی اهل و ساکن اوز

شکسته بندی حرفه سنتی بوده که ایشان با استفاده از ابزارهای ابتدایی مانند چوب ، پارچه و گیاهان محلی برای درمان در رفتگی و کوفتگی مفاصل و شکستگی استخوان بکار میبرد.به گفته خود این حرفه را از سنین کم از پدرش یاد گرفته از سن ۲۰ سالگی به صورت رسمی شروع و با وجود کهولت سن همچنان مراجعینی را که شب و روز در منزل ایشان به صف ایستاده اند درمان میکند.

مصاحبه ذیل در شامگاه سوم مهر ماه ۹۷ در منزل ایشان انجام شده است.

در خصوص فعالیت خود بگویید چند سال است که شکسته بند هستید؟

۸۵ سال سن دارم ، ۶۵ سال است که در زمینه شکسته بندی به درمان بیمارانی که از شکستگی استخوان و در رفتگی مفاصل رنج میبرند می پردازم .

چطور تشخیص می دهید که استخوان شکسته ؟

با لمس محل آسیب دیده و طبق تجربه ذاتی میفهمم که استخوان در وضعیت شکستگی ،در رفتگی یا ترک خوردگی ست

بعد از تشخیص آنها را جابجا و سر جایش قرار میدهم سپس با ضمادی که تهیه کرده ام موضع را می بندم این ضماد علاوه بر بهبود در روند بیماری همانند مسکن از شدت درد می کاهد.

آیا تاکنون شده بیماری را ارجاع دهید؟

همه نوع شکستگی دست، پا، لگن، زانو، کتف به جز مواردی که خونریزی دارد انجام می دهم.

تا به حال اتفاق افتاده که کسی از نوع درمان شما نتیجه نگرفته و ناراضی باشد؟

تاکنون سابقه نداشته مگر در مواردی که خود بیمار رعایت نکرده باشد.

ابزار کارتان چیست؟

کره محلی،مهک ،باند ، پنبه، چوب ،چسب و در مواردی که شکستگی ها شدید است ، از روناس و سفیده تخم مرغ استفاده میکنم که پس از جوش خوردن از گوشت رها می شود .

از چه شهرهایی جهت درمان به شما مراجعه میکنند؟

از تمام شهرها و روستاهای منطقه (لار ، گراش ، خور ، لطیفی ، بنارویه ، اوز و توابع ، بستک ، چاه بنار ، بیرم ، هرمود،خنج، اَرَد ، آغصه ،صحرا باغ و … فیروزآباد ، قیر و کارزین ، افزر، مبارک آباد ، لامرد هم مراجعه کننده دارم که صبح ، ظهر ، شب ، نیمه شب ،تمام وقت در خدمت حاضر بودم.

در راستای خدمتی که انجام می دهید دستمزد دریافت می کنید؟

مبلغی عنوان نمیکنم هر کس به کَرَم خود هر چه بدهد آن هم برای تهیه وسایل مورد نیاز .از فقرا هیچ نمی گیرم.

با توجه به اینکه شغل شکسته بندی منبع درآمد برای شما نبوده از چه راهی امرار معاش می کرده اید؟

کشاورز و باغدار بوده ام  که محصولات باغ را در شهرهای مجاور به فروش می رساندم . در زمینهای خود بذر گندم میکاشتم، سدی که پدرم در منطقه دَروایِ (دره ) اِنوِه احداث کرده بود ارتقاء دادم این سد هم اکنون به ثبت اداره میراث فرهنگی رسیده است بدلیل علاقه فراوانی که به گیاه و درخت داشته ام گِزهای زیادی در آن منطقه کاشته ام.

چند سالی هم کارگاه گچ سازی داشته ام.

چه زمانی عضو انجمن شهر اوز بوده اید ؟

در سال های ۵۵ و ۵۶ و ۵۷ در کِنار مرحوم حاج یوسف نامی ، عبدالحمید نامور ، مجید خضری و محمود پیشداد بعنوان عضو انجمن شهر فعالیت داشتم.

کسی از اعضای خانواده اتان حرفه شکسته بندی را دنبال می کند؟

پسرم کاووس و دخترم خدیجه نزد خودم آموزش دیده اند.

صحبت خاصی اگر دارید بفرمایید.

خدماتی که در طی این سالها به مردم ارائه دادم باعث برکت در زندگی ام شده و دعای عاقبت بخیری آنان بهترین پاداشی است که گرفته ام.

تلفن منزلشان هر لحظه زنگ میخورد ایشان تلفن را از خود جدا نمی کرد که مبادا بیماری پشت خط منتظر بماند.

در حالی با ایشان خداحافظی کردیم که ساعت ۹ شب همچنان مشغول مداوای بیمارانی بودند که از راه دور مراجعه کرده بودند.

فائزه رضائی مورخه سوم مهر ماه ۹۷