سال هاست در بسیاری از کشورهای جهان کشت و زراعی صورت نمیگیرد مگر بر اساس الگوی کشت. همان موضوعی که بیتوجهی به آن این روزها ایران را وارد بحران تمامعیاری در زمینه آب کشاورزی و حتی شرب کرده است.
سالیان درازی است که در بسیاری از کشورهای جهان کشت و زرعی صورت نمیگیرد مگر بر اساس الگوی کشت. همان موضوعی که بیتوجهی به آن این روزها ایران را وارد بحران تمامعیاری در زمینه آب کشاورزی و حتی شرب کرده است.
به گذشتههای دور کاری نداریم اما دستکم بیش از یک دهه است که کارشناسان آبوخاک و کشاورزی و فعالان محیطزیست درباره بحران و کمبود آب در ایران بهصورت جدی هشدار میدهند اما در این مدت تمام وزارتخانهها و ارگانهایی که در این باره مسؤولاند ازجمله وزارت کشاورزی مانند سالیان طولانی فعالیتشان چندان با برنامه پیش ن رفتند تا حدود ۹۶ درصد منابع ارزشمند آبی ایران صرف پروژههای کمتر استاندارد کشاورزی شود.
تصور کنید اگر تشکیلاتی که در ۳۲ استان تشکیلات و ساختار مشخص با صدها معاونت و شرکتهای وابسته دارد دراین زمینه مطلوب داشت آیا امروز از هر گوشه این کشور فریاد کمبود آب بلند بود و دولت روحانی درگیر بحرانی چنین ناخواسته میشد؟
وزارت جهاد کشاورزی نمونهای از وزارتخانههای بزرگ در ایران است که طی سالیان گذشته هزاران کارمند و مدیر در آن حاضر بودهاند و از بودجه عمومی حقوق و مزایا دریافت کردهاند حال آن که عملکرد این دستگاه هرگز نشاندهندۀ استفاده از فرصتها و افزایش بهرهوری و راندمان بالا نبوده است.
از خاطر نبریم که کار این وزارتخانه چندان هم که تصور می شود دشوار نیست چون تنها در ۱۲ درصد از وسعت ایران، کشاورزی صورت میگیرد و نه در تمام از ۱٬۶۴۸٬۱۹۵ کیلومترمربع از خاک سرزمین مان.
ایران در زمینه کشاورزی، باغداری و زراعت پیشینهای بلند در جهان دارد و در تولید برخی محصولات ازرتبههای اول تا چهارم دنیا برخوردار است؛ محصولاتی که عموماً بر اساس شرایط خاص مناطق و تجربیات سنتی بهدستآمده و نسل به نسل منتقلشده است.
کمکاری نهاد اصلی متولی در حالی است که مأموریت اصلی آن تامین امنیت غذایی مردم با تکیهبر ۴ محور اساسی حفظ منابع پایه، مدیریت بر زمین، آبوخاک، مدیریت بر تولید و کشت، مدیریت بر منابع و نهادهها، مدیریت بر بازار عرضه و مسائل اقتصادی تولید و پروژه اصلاح الگوی مصرف آب در بخش کشاورزی است و هر چند به امنیت غذایی توجه شده اما در موارد دیگر غفلت هایی را شاهدیم.
اکنون البته اعلام شده طرح «الگوی کشت مقدماتی» طی ۱۰ روز آینده ارائه میشود، الگوی کشت نهایی نیز تا دو ماه آینده اجرایی میشود. موضوعی که میتواندموجب جلوگیری از کشت محصولات آببر در مناطق کم آب شود و بر رویه دستوری و برخوردهای بعضا خشن با کشاورزان برای منع کشت محصولات آببر بدون آنکه راهکاری مقابلشان گذاشته شود، نقطۀ پایان گذارد.
امید هست اما این نگرانی هم هست که زمانهای وعده دادهشده از جانب مدیران دولتی برای اصلاح امور در ایران معمولا واقعی نیست و ممکن است دو ماه در نهایت به دو سال و حتی بیشتر منجر شود و شاهد تکرار موضوعاتی مانند پیشنهاد بنیامین نتانیاهو نخستوزیر اسراییل برای کمک به حل مشکل خشکسالی در ایران باشیم!
کسی که نام و دولت متبوع اش جزو خطوط قرمز جمهوری اسلامی ایران است اما به خاطر همین سوء مدیریتها حالا سنگ مردم ایران را به سینه میزند و میگوید که میداند کشاورزان و مردم ایران چه شرایطی بعد از بحران بیآبی دارند و اسرائیل با ایجاد یک وبسایت ویژه به زبان فارسی که پروژههای مربوط به مدیریت منابع آب و دیگر مسائل همچون آبیاری است راهاندازی کرده تا ایرانیان بتوانند از آن برای غلبه بر بحران کنونی آب در این کشور بهره ببرند!
اینکه مقامات ایران مانند عیسی کلانتری رئیس سازمان محیط زیست در واکنش به پیام محیطزیستی نتانیاهو به ایران بگویند که «نتانیاهو بهتر است اول برود کثافتکاریهای خودش را جمع کند یا او غلط میکند و به نتانیاهو چه ربطی دارد محیطزیست ایران، او برود دنبال کار خودش» اما کفایت نمی کند.
اتفاقا می توان پرسید در این سالها عملکردها چرا باید به فردی مانند نتانیاهو جرأت اظهار نظر در این زمینه بدهد تا متظاهرانه مدعی کمک به مردم ایران شود؟ در حالی که تلاشهای شبانهروزی برای تحریم و توطئه علیه ایران را هم انکار نمی کند.
هرچند تشدید کمآبی در دولت روحانی بروز همهجانبهای پیدا کرده اما واقعیت آن است که موضوع کمآبی و خشکسالی در برخی مناطق و استانهای ایران نه مربوط به امسال و سال گذشته که حدود ۲ دهه است آغازشده است.
کما این که در سیستان و بلوچستان، کرمان، بخشهایی از شیراز و اصفهان و خوزستان، کهگیلویه و بویراحمد، لرستان سالهاست که فریاد کمآبی و استفاده نادرست از آبهای زیرزمینی و اوج آن حفر چاه های غیر مجاز در دوران احمدی نژاد سر داده میشود اما مانند بسیاری از مشکلات، چندان جدی گرفته نشده است.
دولت روحانی اما باید با هشدار و اولتیماتوم به مدیران بگوید برعکس رفتارهای غیرمسئولانه در گذشته از تکرار شعارهایی نظیر «تغییر الگوی کشت در مناطق کم آب کشور ضروری است» دست بردارند و یکبار برای همیشه درباره این موضوع مهم به نتیجه عملی برسند.
در مدیریت بخش کشاورزی صدها مروج و کارشناس حضور دارند و هزاران فارغالتحصیل کشاورزی و زمینههای مشابه در ایران داوطلبانه آمادۀ ارائۀ دانستههایشان برای نجات ایران هستند تا معضل امنیتی شده آب در ایران به شکلی درست مدیریت شود.
چرا برای برقراری یک ارتباط و همکاری بین بخشی اینهمه زمان صرف میشود اما خبری از ترویج و نوآوری واقعی و نه شعاری و آمار سازی در بخش کشاورزی نیست؟
بیش از ۱۸ سال است که تمام روستاهای ایران شورا و دهیار دارند. آنها پل ارتباطی خوبی برای انتقال و یا هماهنگکننده بین مروجان و کشاورزان هستند. از ظرفیت آنها اما چه استفادهای شده است؟ چه بررسی علمی پیرامون آب و کشاورزی صورت گرفته تا به کمک آنها در روستاها و مناطق کشاورزی درگیر کمآبی، محصولات جایگزین کشت شود و صدها روستا در ایران خالی از سکنه نشود و بر تعداد خانوادههای بیکار و فقیر اضافه نشود؟
اگر در این مدت ابزارهای تشویقی برای تغییر الگوی کشت در نظر گرفته میشد و در ابتدای امر به کشاورزانی که طبق عادت و سنت کشاورزی میکنند یارانه کشت و مشوقهای خرید محصول جایگزین اختصاص پیدا میکرد آنها این روزها باز از ترس بینان ماندن، با داس و بیل به ادارات کشاورزی و شرکت آب حملهور میشدند؟ پرداخت یارانه به کشاورزان توجیه اقتصادی امنیتی دارد یا اختصاص یارانه واردات به انواع کالاهای لوکس و غیرضروری که اساساً استفادهکنندگان اندک آنها نیازی به حمایتهایی ازایندست ندارند.
مدیران دولتی باید باور کنند فرصتی برای سوزاندن و تلف کردن نمانده و امنیت کشور بر سر منابع آبی به خاطر سهلانگاری و مماشات عدهای درگذشته که در اسم مدیر بودند اما در رسم هیچ تمهیدی برای حل مشکلات و آیندهنگری نداشتند، به جد تهدید می شود.
بهترین مثال برای توصیف وضعیت حاکم بر ایران در زمینه آب شرب و کشاورزی اصطلاح «پروژههای هندوانهای» است که در ظاهر سبزند ولی از داخل سرخ اند و میتواند نشانهای از انفجار تعبیر شود.
کاش مدیران بخشهای مربوطه واقعنگر باشند و وضعیت سرخ و صدای آژیرهای گوشخراش کمآبی را بشنوند.
منبع:عصرایران
چرا مسئولین دست از شعار بردارند شعار یجورایی سرمایه گذاری است که چنین سرمایه ای نیازی به پول وفکر ندارد