لارستان و گویش های زبان لاری
شراره شفائی*:
Sharare.shf@gmail.com
در دوران نه چندان دور به منطقه وسیعی از جنوب ایران لارستان اطلاق میشده است. حمداللّه مستوفی در آغاز قرن هشتم اولین مورخ و جغرافیدانی است که از لار اسم برده است. میگوید: «لار ولایتی است نزدیک دریا مردم آنجا بیشتر تاجر باشند و سفر بحر و بر کنند و حاصلش غله و پنبه و اندکی خرما باشد و اعتماد کلی به باران دارند و مردم آن مسلمان باشند.» همزمان با او ابن بطوطه که در سال ۷۳۰ لار را دیده است میگوید: «محلی بزرگ است دارای باغهای بسیار و بازارهای نیکو.» در اواخر قرن هشتم و سپس در دوره فرمانروایی اعقاب امیر تیمور لار مرکز ضرابخانه گردید و این مطلب را ثابت میکند که شهر مذبور در آن اوقات شهر بالنسبه بزرگ و با اهمیتی بوده است . فسایی در فارسنامه ناصری در ذکر بلوکات لارستان چنین مینگارد: «لارستان از گرمسیرات فارس و وسیعترین بلوکات است میانه شرق و جنوب شیراز افتاده، درازای آن از قلعه فاریاب ناحیه کورستان تا قریه عمویی سفلی ۵۷ فرسخ، از حاجی آباد تا ناحیه مزایجان تا بندر چارک ۴۵ فرسخ، شرق از بندر عباس تا نواحی سبعه، از شمال به نواحی سبعه و بلوک داراب، جویم، خنج و گلهدار و از مغرب طولانیترین ساحل را در خلیج فارس شامل میشده است.»
زبان مشترک این مناطق به گویشهای ایرانی جنوب غربی تعلق دارند که همه را گروه زبان لاری مینامند (oranskii, 1979).
از نظر تاریخی این زبان تحول یافته از فارسی میانه بوده که خود وارث مستقیم و بلافصل فارسی باستان است. گویش مردم اوز، گراش، لار، خنج، بنارویه…. و نیز گویش مردم بخشی از بندر عباس، بندرلنگه، بستک،فرامرزان و… از گویشهای زبان لاری محسوب میشوند. اگر چه این گویشها تفاوتهایی با هم دارند اما میتوان آنها را منشعب از یک زبان واحد دانست.
به عنوان مثال در گویش اوزی به ملخ mayge «مَیگِ» میگویند. این واژه از فارسی میانهmayg به معنی «ملخ» گرفته شده است.
واژه مزبور در منتخبی از دیگر گویشهای زبان لاری بدین صورت تلفظ میشود.
اَهِلی: meygu «ملخ» گراشی: me:ge «ملخ» (سلامی، ۱۳۸۶ )
بیخهای، اشکنانی: meyg «ملخ» گلهداری: mayg-u «ملخ» (سلامی،۱۳۸۸ )
در مثالی دیگر واژه Jolaha «جُلَهَ» در گویش اوزی به معنای «بافنده» است. این واژه از فارسی میانه Jūlāhak به معنای «جولاهه، بافنده» گرفته شده است.
تلفظ این واژه در منتخبی از دیگر گویشهای زبان لاری به شکل زیر است:
بیخهای: JelāIa «بافنده» کوردهای : Jollyi «بافنده» (سلامی، ۱۳۸۸ )
خنجی: JollāIa،، JoIaha «بافنده» فِداغی: Jollaha «بافنده» (سلامی ، ۱۳۸۶ )
در گویش اوزی به کوچکترین فرزند خانواده Kuki «کوکی» گفته میشود.
این واژه از فارسی میانه Kūk به معنی «کوچک» گرفته شده. در منتخبی از دیگر گویشهای زبان لاری بدین شکل تلفظ میشود:
بیخهای: Koroki فیشوری:bač-e kuki گلهداری: kiku فرزندآخر (سلامی، ۱۳۸۸)
در مثالی دیگر، در گویش اوزی tulak «تولک» ظرفی بوده از برگ نخل و کاربرد آن برای حمل آرد، گندم،شکر و… از «تولک» بعنوان کفه ترازو نیز استفاده میشده کلمه مزبور از واژهdūlak فارسی میانه به معنای «ظرف، نام مقیاس حجم گرفته شده است.»
این واژه در منتخبی از دیگر گویشهای زبان لاری بدین صورت خوانده میشود.
لاری، گراشی: tūlak «زنبیل کوچک که از الیاف برگ خرما سازند.»(اقتداری، ۱۳۷۱ )
فرامرزان: tulak «زنبیل و سبد بافته شده از برگ نخل» (آذرلی، ۱۳۸۷ )
بستکی: tilak سبد کوچک (کیا،۱۳۹۰ )
گویشهای زبان لاری نیز همچون دیگر گویشهای ایرانی، گنجینههایی هستند که همچون بستر رودخانه ها و رسوبات فرهنگی، قرنها تاریخ را در دل خود دارند. هر لایهای از این رسوبات بیانگر یک مرحله تاریخ و فرهنگ این سرزمین کهن است که بررسی و شناخت آنها به شناخت هرچه بهتر ما از میراث فرهنگی و هویت ملی کشورمان یاری میرساند.
گسترش وسایل ارتباط جمعی و رسانههای گروهی، آموزش همگانی و با سواد شدن تدریجی همه مردم و گسترش راههای ارتباطی بین مناطق مختلف ایران، شرایطی را پدید آورده است که گویشهای ایرانی را در معرض نابودی تدریجی قرار داده است.
لذا مطالعه علمی این گویشها به شناخت بسیاری از مشکلات دستوری و واژگانی زبان فارسی کمک میکند. از این دادهها میتوان در وضع معادل فارسی برای واژگانی که بطور روز افزون وارد زبان فارسی میشوند استفاده کرد و با افزودن این واژهها به مجموعه واژگان زبان فارسی بر غنای آن افزود. از آنجا که همۀ گویشهای ایرانی بازمانده یک زبان مشترک (ایرانی باستان) هستند قطعاً بررسی گویشها به شناخت بهتر زبانهای ایرانی در دورههای باستان و میانه و شناخت گویشهای دیگر نیز کمک میکنند. نگاهبانی و محافظت از آنها وظیفه همه کسانی است که به فرهنگ این مرز و بوم علاقه و دلبستگی دارند.
*:کارشناس ارشد فرهنگ و زبان های ایران باستان و اوزی ساکن شیراز
لینک کوتاه:
جای تاسف است که نویسنده این مقاله برانحصارطلبی لاری ها و اطلاق نام زبان مادری مان به عنوان زبان لاری، مهر تایید زده است
زبان محصول اختلافات قومی نیست که فکر کنیم باید آنرا حذف کرد اساتید بزرگ زبان منطقه را لارستانی با گویش های اوزی لاری خنجی و گراشی و بیخه ای می دانند و متعلق به لاریها نیست مال همه است
حالا چرا گویش،لارستانی ایرادی داشت روس گوش اوزی تحقیق میکردید ومقالات مبنوشتید
سلام اتفاقآ نویسنده با علم وآگاهی که برگرفته از کتاب هایکه که نویسنده اش نام برده است بدان استناد نموده مانند فرزند کوکی که همان فرزند آخر باشد وتولک که همان ظرفی که با برگ درخت نخل باشد ومقایسه بالهجه ها و
…وهیچ منظور وقصدی ازبین بردن فرهنگ وزبان شهری از شهروروستایی دیگر نیست
ابراهیم نجم الدینی
باسلام جهت اطلاع همشهریان عزیز باید گفته شود. گویش. لارستانی ونه زبان لارستانی زیرا مشخصات یک زبان. را به صورت علمی وزبانشناسی ندارد وشاخه ای از زبان پارسی قدیم است واصولا دربین زبان شناسان در ایران هم. آنرا گویش. لارستانی. می گویند. اما اخیرا لاری های تحصیلکرده. کوشش دارند که آنرا. زبان. لاری. بنامند که با واکنش سایر. گویشوران منطقه روبرو. شد اند اما علی الوصول در جنوب فارس. با این گویش لارستانی صحبت. ومحاوره میکنیم.
درود برخانم شفایی ما نبایستی در اظهاراتمان تعصب داشته باشیم امروز زبان لارستانی رایج اکثریت مردم است وبقیه زبانها اعم از گراشی لاری، اوزی خنجی وبستکی همه یکجورایی مثل همدگه هستند نمیشود این زبانها را بدیگران نسبت داد مثلا بنویسیم زبان اوزی یا خنجی ویا بستگی بنابراین خانم شفایی بدرستی مقاله نوشتتد
گویش فیشوری که شناخته تر چندین کتاب به زبان فیشوری و ترانه فیشوری توسط خانم حقیقت و بنیامین حقیقت و آقای نقی پور نوشته شده
تشکر که مقاله را بدون تعصب وجانبدارانه توسط این نویسنده محترم اوزی نوشته شده است مورد توجه واستفاده دوستداران زبانهای محلی قرارگرفت
تقدیر وتشکر از این بانوی گرامی اوزی که واقعآ نشان میدهد اوزیهای عزیز چقدر عزیز وبا فرهنگ هستند و حقیقت گویی در فرهنگشان است خواستم خواهش کنم ایشان را بیشتر معرفی فرمایید آیا ایشان ازنسل مرحوم دکتر شفایی چشن پزشک معروف هستتد
سپاس از شما که همواره نسبت به تحقیق های ارزشمند فرهنگی ، توجه دارید. پیروز باشید