رویای کابوس شده مسکن ملی اوز به قلم محمد صادق قاسمی
محمد صادق قاسمی*: بعد از این همه سال دیگر مجال آزمون سعی و خطا نیست! به درد دل این مردم صبور برسید!
مساله ی مسکن از جمله دغدغه هایی است که به صورت معضلی بزرگ شمار زیادی از شهروندان، به خصوص قشر جوانی که زندگی مشترک خود را شروع کرده اند را آزار می دهد. متاسفانه روند اجرایی مسکن ملی اوز به جای این که قوت قلبی برای متقاضیان به همراه آورد شبیه طنز تلخی شده که نقل همه ی محافل شهر اوز است.
در سال ۹۸ مبالغ ۴۰ تا ۶۰ میلیون تومانی از متقاصیان دریافت گردید و در حسابی مسدود ماند، بی آن که متقاضی امکان برداشت آن را داشته باشد. متقاضیانی که با هزار امید و آرزو اندوخته ی زندگی خود را جمع و جور کردند و به حساب اعلام شده واریز نمودند تا داستان بی خانمانیشان را با خوشبینی به پایان برسانند، امروز با کوهی از ندامت و پشیمانی از اعتماد به طرح مسکن ملی اوز در پی چاره ای برای حل مشکل خود می گردند.
از زمانی که ثبت نام صورت گرفته است با وجود وعده ی تحویل ۱۸ ماهه بعد از سه سال نمک به زخم متقاضیان مسکن شده است. و سه تا ۱۸ ماه گذشته ولی هنوز بعضی متقاضیان بلوکهایشان استارت نخورده است.
پروژه ای که در ابتدا علیرغم فشار متقاضیان جهت احداث واحدهای دو طبقه با توجیه کمبود زمین در یک مکان مشخص،[ورودی اوز از سمت خنج] به صورت واحدهای چند طبقه معرفی گردید، اکنون پس از سه سال در بحران بی نظمی خود به سر می برد.
پس از مدت ها کش و قوس و تعیین هیئت هایی برای هر بلوک که این خود داستان کلافه کننده ای داشت و پس از رفت و آمد های مکرر اعضا به محضر و بارها و بارها مخدوش شدن روند اداری، زمانی که داشتیم به امیدواری نسبی جهت شروع پروژه می رسیدیم، در کمال ناباوری با ورود و مخالفت اداره ی مسکن و شهر سازی مبنی بر اینکه زمین مذکور برای همه در دسترس نیست آه از نهاد همه ی متقاضیان بلند کرد.
مدت ها در کشمکش و تضاد بین اعضا و سازمان ها سپری شد تا بالاخره با تصمیمی نابخردانه مقرر شد از بلوک ۱تا ۱۹ در محل مذکور طراحی و مابقی به فاز دو منتقل شود.
بی توجه به اعتراض اعضای منتقل شده به فاز دو، نهایتا نقشه ی ۱۹ بلوک باهمه ی تعارضات آماده شد ولی در مرحله تصویب، باز توقفی تاسف آور که چیزی جز سوخت وقت و سرمایه متقاضی به همراه نداشت صورت گرفت.
شهرداری با نقشه مخالفت کرد و متقاضیان باز در انتظار تغییر نقشه بر مبنای معیارهای شهرداری در گرداب بی خانمانی خود باقی ماندند.
تا اینجای ماجرا حدود یک سال و نیم گذشته و اعضای فاز یک پس از انتظاری طولانی نقشه ی بلوک های خود را با کلی اتلاف وقت دریافت کردند ولی اعضا فاز دو کماکان هنوز در حیرانی خود باقی ماندند.
در این راستا اعلام شد که باید همه موجودی خود را به ۶۰ میلیون تومان برسانند و متقاضیان مظلوم اطاعت امر کرده و حساب های خود را تا سقف مبلغ در خواستی شارژ نمودند.
پول نقشه، ناظر، عوارض و سایر هزینه ها تا قران آخر از حساب متقاضیان کسر گردید.
پروژه ی فاز یک باز به نقطه ی دلخوشکنکی متقاضی رسیده بود، هرچند که داغ سوخت سرمایه به واسطه ی تورم کمرشکن روی دلشان حس می کردند. فراخوان مناقصه زده شد و دو پیمانکار در این پروژه شرکت کردند
بالاخره با تشکیل جلسه ای در تالار دانشگاه آزاد برنده ی نهایی پروژه مشخص گردید و پس از دوسال و نیم تاخیر در اجرا و کم شدن ارزش آورده ی متقاضیان باز متقاضی بیچاره راه صبر پیش گرفت و قراردادهای بلوکها (فاز یک) را پس از کلی تشریفات اداری امضا نمودند.
پیمانکار نیز کارگاه خود را تجهیز کرد و به ظاهر پروژه داشت رنگ و بوی امید به خود می گرفت و گوشه ای از فعایت خاک برداری نیز توسط بنیاد مسکن انقلاب اسلامی به سمع اعضای چشم انتظار رسانده شد به امید اینکه متقاضیان از این پس شاهد پیشرفت فیزیکی طرح مسکن ملی باشند و رویای خانه دار شدن خود را تحقق ببخشند ولی زهی خیال باطل…
انگار نه انگار این کابوس قرار است تمام شود. بعد از انجام آن همه مراحل اداری و صرف هزینه ای بالغ بر ۲۰ میلیون تومان(یک سوم آورده ی متقاضی) که هنوز بخشی از آن، از جمله خسارت پیمانکار تجهیز شده در هاله ی ابهام قرار دارد، مسئولین پس از بررسی به دردی که بر دل مردم رفته است پی برده و با ارائه ی طرحی مبنی بر تغییر روند جهت کاهش هزینه ها خواستار توقف پروژه و تخصیص زمین بیشتر گردیدند.
به این صورت که طرح از ۴ طبقه به ۲ طبقه تغییر پیدا کند و در پس این اقدامات جهادی، متقاضی ماند و سوال های بی جواب:
-
تکلیف اینهمه خواب سرمایه و سوخت آن به واسطه ی تورم لجام گسیخته طی این دو سال به دلیل اهمال مسئولین چه می شود؟
-
جوابگوی این همه اتلاف وقت متقاضیان چه کسی است؟
۳. مگر می شود در پروژه ای هزینه ی پروانه و ناظر و عوارض و… را داد بی آن که متقاضی در روند پروژه دخالتی داشته باشد طرح عوض شود و همه ی هزینه های قبل به خاطر ندانم کاری مسئولین سوخت و متقاضی مجبور به تحمل سوخت وقت و سرمایه شود.
۴. اگر واقعا امروز به واسطه ی تفکر فرماندار به این نتیجه رسیده اند که باید زمین بیشتر تخصیص داده شود چرا همین کارشناسی و امکان سنجی در سال های قبل صورت نگرفته تا مردم این همه به زحمت نیافتند؟ مگر زمین زاییده شده؟ مگر آن زمان با کمی کارشناسی بیشتر امکان تخصیص زمین نبود، یا اینکه ارزش مردم از واگذاری زمین کمتر بود؟
۵. علیرغم مخالفت اعضا در تصمیم اول برای انتقال عده ای به فاز دو ، باز هم عده ای که در فاز اول بوده اند و شاید ملاک ماندنشان به خاطر موقعیت فاز یک بوده مجبور به جابجایی به فاز دو شدند و باز هم سوال های غم انگیز!!!!
چه کسی جوابگوی این بی تدبیری است و متقاضی که برای ماندن در فاز یک برنامه ریزی کرده و بعضا نیز جزو نفراتی بوده اند که در همان ابتدای پروژه سرمایه گذاشته اند، چرا باید چوب سهل انگاری در کارشناسی دقیق توسط دست اندرکاران این پروژه را بخورند؟
در یکی از جلسات بعد از تغییر این روند فرماندار محترم دستور دادند ظرف مدت یک هفته موانع مربوط به صدور پروانه ساخت توسط ارگان های مرتبط رفع و پروژه در مرحله ی ساخت قرار بگیرد اما ماه ها گذشت و این فرمان در پس گیرهای اداری که باید از قبل در امکان سنجی ها و کارشناسی های لازم اندیشیده می شد گیر کرد و باز متقاضی ماند و حیرانی و کلافگی و نارضایتی.
القصه، بالاخره روند پروژه مشخص و باز حکایتِ کوچ عده ای از متقاضیان مستاصل از فاز یک به دو تکرار شد. چرا که بر مبنای این طرح جهادی ظرفیت فاز یک تنها برای ۱۰۲ نفر قابل اجرا بود. انگار که فاز دو قرار بود جایی شود برای چشم انتظاری بیشتر عده ای.
وضعیت تاکنون در فاز یک نیز چندان مورد رضایت همه نیست. چرا که باز عدم کارشناسی های به موقع و موثر در خصوص زیرساخت ها و مجوزهای لازم، پروژه را با توقف های مکرر مواجه کرده است.
از جمله ی موارد می توان به این اشاره نمود که پس از ساخت واحدهایی از این پروژه مشخص گردید که شاه لوله ی اصلی آب از زیر این پروژه عبور می کند.
به عبارتی خانه ها بر روی مسیر شاه لوله ها بنا شده اند و لازم است که مسیر این شاه لوله ی نگون بخت تغییر کند و ۷ بلوک آن تا مدت ها حتی به مرحله شالوده هم نرسید و متوقف شد.
داستان متقاضیان کوچانده به فاز۲ با ابهام بیشتری نیز همراه است چرا که اولا هنوز پیمانکاران این فاز در این بلاتکلیفی به سر می برند که چه مقدار مصالح از سمت بنیاد مسکن خریداری شده و قرار است سهم هر بلوک چه میزان از این مصالح باشد.
در ثانی با عبور از سال کهنه و ورود به سال جدید نرخ خیلی از اقلام تغییر خواهد کرد و این خود به معنای تحمیل بار مالی سنگین بردوش متقاضیانی خواهد شد که هنوز پروژه شان شروع نشده است.
جای تاسف است که کدهای ارتفاعی که باید چهار ماه قبل آماده می شد اواخر اسفند به پیمانکار اعلام گردید و عملا دست پیمانکار بسته ماند و از طرفی بدون هیچ پیشرفت فیزیکی در بخشی از بلوک ها مانند ۲۸ تا ۵۶ پیمانکار مربوطه مدعی افزایش دستمزد به استناد افزایش دستمزد بیست درصدی کارگران در سال ۱۴۰۲ گردید و هنوز نیز این کشمکش بر سر قیمت نهایی به قوت خود باقیست و باز متقاضی مانده و رویایی سوخته.
پای صحبت پیمانکار که می نشینیم بیشتر به استیصال و سردگمی شان پی می بریم.
پای صحبت بنیاد که می نشینیم متوجه می شویم این کلاف سردرگم ریشه در عدم هماهنگی دستگاه های اجرایی دارد که تنها هزینه اش ذوب شدن سرمایه متقاضیان است.
اینکه اداره ی راه و شهر سازی در ارائه ی یک کار کارشناسی، در نحوه و کیفیت واگذاری زمین، در تامین ماشین آلات لازم برای زیرسازی و در نهایت در ارائه ی کدهای ارتفاعی چقدر تعلل نموده جای سوال و بسی تعجب است.
چرا هزینه ی این تعلل ها باید از جیب متقاضیان نگون بخت باشد و درنهایت بهتر است از متقاضیان فازهای سوم به بعد و چالش های تامین زمین آن که حتی هنوز پروانه ی آنها صادر نشده است سخنی به میان نیاورم.
با این همه در جواب سوالاتی که از مسئولین در خصوص این تاخیرها و بی نظمی ها می شود جملاتی از این قبیل شنیده می شود:
-
باز جای شکرش باقیست که زمینش مجانیست.
-
با اینکه زمان گذشته است اما متقاضی بخاطر تغییر از اسکلت بتی به اسکلت بنایی باز هم متنفع می گردد
-
مردم به مسئولین کمک کنند.
-
مردم صبوری کنند.
-
چاره ای نیست شرایط این گونه است.
-
قول می دهیم روند اجرایی از این به بعد سریع تر انجام شود.
و جواب هایی از این قبیل که ذهن متقاضی را بیشتر در ورطه ی دلخوری و گلایه قرار می دهد و این خودخوری ها و غرغر ها قوت می گیرد که مگر ما در این تاخیرات دخیل بوده ایم که چوب تصمیمات غیر کارشناسی بر فرق ما و سرمایه ی ما فرود آید ؟
با همه ی این تفاسیر، تورم افسار گسیخته نیز در کنار این بی نظمی اجرایی درد متقاضیان را افزون کرده و حالا عده ای واقعا کارد به استخوانشان رسیده و ناامید از ادامه ی این راه پر مشقت، تصمیمی گرفته اند که برایشان گریزی از آن نیست واین دردناکترین قسمت ماجراست.
علیرغم قوانینی که ظاهرا جهت جلوگیری از تنش در بازار مسکن و همچنین حمایت قشر مستحق به مسکن وضع شده و مقرر گردیده بود که هیچ شخصی حق واگذاری ندارد، اما تعداد زیادی از این متقاضیان وامانده چاره ای جز واگذاری صوری امتیازهای خود ندیدند و در اوج یاس و نومیدی از خانه دار شدن و با این خیال که حداقل بتوانند بخشی از ضرر حاصل از خواب سرمایه خود را جبران کنند اقدام به واگذاری های صوری، علیرغم استرس های قانونی آن نموده اند و این جای بسی تاسف است.
از یک سو هدف خانه دار شدن مستحقین مسکن در مه غلیظ تورم گم شد و از طرفی پروژه بصورت غیر رسمی به بعضی از افرادی رسید که شاید دغدغه ی خاطرشان مسکن دار شدن نبوده و نیست و صرفا به این طرح به عنوان سرمایه گزاری بلند مدت نگاه می کنند و عامیانه تر بگویم خود را با این مثل معروف که دیر و زود دارد اما سوخت و سوز ندارد، قانع نموده اند.
آخرالامر مسکن های ساخته شده باز جولانگاهی می شود برای تحت فشار قرار گرفتن همان ناامیدان واگذار کننده، جهت اجاره های کمر شکن.
این یعنی دور شدن این طرح از اهداف عالیه ی خود و کابوس شدن این پروژه برای قشر ضعیف و حتی متوسط.
هرچند گفتن این مطالب برای متقاضیانی که سه سال تمام گوششان از این حرف ها پر است تکرار مکررات می باشد اما در پایان از مسئولین عزیز تقاضا می شود بیش از این برای تعلل های مکرر در این پروژه از جیب متقاضیان هزینه ننمایند، چون به اندازه ی کافی سرمایه ی متقاضیان زیر فشار تورم لجام گسیخته پس از سه سال تاخیر ذوب شده است.
بعد از این همه سال دیگر مجال آزمون سعی و خطا نیست. به درد دل این مردم صبور برسید.
*: فعال اجتماعی و از متقاضان مسکن ملی
لینک کوتاه:
روز اول یکی از دوستان گفتن اسم این پروژه رو باید گذاشت مسکن ملی خیالی
و چه برازنده شده این اسم بهش
آقای قاسمی ازدل همه ثبت نام کنندگان مسکن ملی نوشتید پولی دادیم که حالا ارزش یک دهم هم ندارد آدم نمیدونه به کی متوسل شود خیلی ناگواره
نوشته تان عالی بود از دل هم گفتین ان شالله که کارساز بشه
مناسب تر و عاقلانه تر این بود از ابتدای امر دقیقا روندی در پیش بگیرند که هیئت هفت نفره اوایل انقلاب برای خانه دار کردن اقشار کم درآمد در پیش گرفت و بسیار موفق عمل کرد.
سلام باید هرچه زودتر فرماندار جلسه ای با ادارات و سازمانهای مرتبط با پروژه برگزار کند و رفع موانع صورت گیرد و با انتخاب پیمانکاربه پروژه مسکن ملی سرعت دهند ، و این صورت نمیگیرد مگر از طرف فرماندار کار گروه ویژه ای تشکیل شود برای نظارت بر ادامه پروژه . با تشکر
وضعیت مسکن ملی در همه شهرهای مجاور. وحتی. درکل. ایران. هم. چنین. است مشت نمونه خروار است فکر نکنید که تنها در اوز ما مسکن ملی. خرابه
باکمال تاسف باید بگویم که این نوع مسکن سازی جز هدردادن سرمایه مردم چیز دیگری نیست سر مایه مردم را گرفتند بهاین امید که انها را صاحب خانه کنند اما همه اش باند بازی است این مسکن ملی جولانگاهی شده برای سرمایه داران که انهاییکه نتوانستند هزینه اش راتامین کنند بخرند وبر سرمایه شان اضافه کنند
ای کاش یکی هم جواب میداد که اینهمه خسارت چه جوری باید جبران بشه. زمینش که ۹۹ساله ست. خونه ها هم
که سه سال طول کشیده پولش هم که مردم دارن میدهند منتی بخاطر زمین سر ما نیست چون زمین حق مردمه . ۶۰ میلیون ما الان بود ۶۰۰ میلیون بود الان نه ۶۰ میلیون داریم نه خونه داریم . واقعا مثل یه جکه
سلام من هم متقاضی مسکن فاز دو هستم چرا کار پیش نمیره
سلام
حرفهای دلمان را زدی به غیر از این اجارهای این سه سال هم کمر شکن بود
شما خودتون جای دیگه ملک و خونه و زمین ندارین؟!!
تحقیق کنید بنده خدا فکر میکنم خودش هم رفته خریده 😜
اسم آقای فاسمی رو من که تا حالا تو هیچ واحدی ندیدم
یکی از سایتهای اوز وشوراییها از حقوق مردم وسهامداران تا خالا هیچ دفاعی نکردند بیدلیل نیست اسم خبرنگاران گذاشتند روابط عمومی ادارات اگر با مسیولش برخورد میکردند شاهد چنین اوضاعی نبودیم تشکر از آقای قاسمی
مسکن ملی هم مانند مسکن مهر به نام قشر کم درآمد و به کام سرمایه داران می باشد!!!از ۶۰۸واحد مسکن مهر شایدفقط۱۰۰واحد متعلق به قشر کم درآمد باشد.بقیه متعلق به افرادی است که خودشان نیاز ندارند واجاره دادند ویا به فروش رساندند.(متأسفانه)