دومقاله از دو عضو کتاب خانه کودک ونوجوان عصراوز

زندگی را سیب ببینیم. زندگی را شیرین ببینیم. تمام افکار بد از افکار، می آید. زندگی بد نیسیت اگر آن را بد نبینیم.

سیب آفت دارد اما آفت زندگی خود انسان است. گاهی وقت ها سیب ها شاید شیرین نباشند. اما باز هم فروشنده آن را می فروشد.

دقت، دقت انسان مهم است. انسان هایی که دقت نمی کنند یا سرسری آن را خریداری می کنند. قطعا روزی از انتخاب آن پشیمان می شوند.

اما زندگی را سرسری نگیریم. سرسری آن را قبول نکنیم. درست است سرنوشت ما نوشته شده ولی دلیل بر این نیست که نتوانیم تغییرش دهیم. می توان شاد بود اگر خودمان بخواهیم. زندگی تلخ است و شیرین اما پس از هر تلخی شیرینی است. شیرینی زندگی را از دست ندهیم و از آن تلخی درس بگیریم.

انیس امینی-عضو کتابخانه کودک و نوجوان عصراوز

 بی منت مرا در دامان خانواده پروراند. بی منت آب و غذا فراهم نمود. اما کجاست آن کسی که بداند قدر این نعمات خدا را…

از انسان بودنم شرم می کنم، گاهی با خود فکر می کنم چرا خدا ما را اشرف مخلوفات نامیده است؟ چرا ما از حیوانات برتریم و…

 دلم می خواهد گرگ باشم و گوسفندان را بدرم. اما بدانم کارم از روی ذات است نه هوس. مانند جغدی در شب روی درختان بنشینم و به آسمان و ستارگانش نگاه کنم. مانند کلاغی قار قار کنم، اما پرهایم را رنگ نکنم…

دوست ندارم با حرف هایم دل کسی را بشکنم و زخم زبان بزنم اصلا دوست دارم عقرب باشم چرا که نیش عقرب  نه از ره کینه است اقتضای طبیعتش این است.

#?-:nbsp;