بندر لنگه ی ایران ،مادرِ شهر دوبی بود، ارسالی بانی دانشگاه
.
عبدالقادر فقیهی بانی دانشگاه آزاد اسلامی مرکز اوز، در ادامه ارسال یادی از چهره ها، گزیده ای از کتاب”دوبی سریع ترین شهر دنیا” درباره بندرلنگه ایران را فرستاده است که مطالعه آن توسط دوستداران خالی از لطف نخواهد بود.
کتاب “دوبی سریع ترین شهر دنیا” نوشته جیم کرین با ترجمه هرمز همایون پور در سال ۹۱ در ۴۱۲ صفحه توسط نشر نی منتشر شده است. این کتاب در چهار بخش و هیجده فصل چگونگی شکل گیری بندر دوبی را به تفصیل شرح می دهد.
جیم کرین می نویسد:”کسی تصور نمی کرد که این دهکده کوچک روزی به شهری بدل شود که لقب سریع ترین شهر دنیا را به خود اختصاص دهد.
در ۱۹۶۰ دوبی سفری آغاز کرد که از هر آنچه عرب ها در چندین صد سال انجام داده بودند هیجان انگیزتر بود. شهر با گذشت زمان بزرگ تر و درخشان تر شد.
دهکده نشینان که پدرانشان ملخ می خوردند حال رداهای شفاف گلدوزی شده به تن می کردند و سالمندان بی سواد با جت های شخصی به خرید می رفتند.
“به قول نویسنده کتاب، مادر شهر این دهکده که امروز مدرن ترین شهر دنیا محسوب می شود”بندرلنگه”بود.
بندر لنگه،همان طور که از نامش پیداست بندری لنگه و بی همتا و بی نظیر بود که نام دیگرش بندر مروارید است. نویسنده در فصل دوم تحت عنوان: سرازیر شدن ثروت ایران به سمت دوبی می نویسد:
لنگه بندری سرزنده با مردمانی هوشمند بود که می دانستند چگونه پول بسازند اما با سخت گیری دولت ایران و وضع عوارض و مالیات و کشف حجاب فضای زندگی و کسب و کار را برای آنها به تنگ آورده بود و آنان را برای مهاجرت به سمت دوبی ترغیب نمود.
در سال ۱۸۹۴ میلادی که شیخ مکتوم در دوبی به تخت حکومت نشست می خواست کارهایی برای جذب بازرگانان از ایران انجام دهد.
در سال ۱۹۰۰ حکومت آن زمان ایران کار او را آسان کردند.
آنها مالیات ها را در لنگه و بوشهر افزایش دادند، مهاجرت ها شدت گرفت.
شیخ مکتوم مراقب میوه های رسیده بود. پس طرحی در انداخت تا دوبی به مناسب ترین بندر برای کسب و کار در ناحیه سفلای خلیج فارس تبدیل شود.
پنج درصد مالیات موجود و نیز عوارض گمرکی را لغو کرد و دوبی را به صورت یک بندر آزاد در آورد.
در همان حال کارگزاران خود را به همه سوی خلیج فارس فرستاد تا بزرگترین بازرگانان را چه عرب و چه ایرانی به اقامت در دوبی برانگیزند.
این کارگزاران به تجار وعده زمین رایگان می دادند. به خواسته های آنان در مجلس و سیاست عدم دخالت دولت در امور تجارتی گوش می دادند. و بالاخره این مشوق ها کارگر افتاد، سران تعدادی از بزرگترین خانواده های بازرگان ایرانی پذیرفتند که به دوبی بروند.
سرشماری سال ۱۹۰۱ نشان داد که پانصد ایرانی در دوبی اقامت گزیدند.
ظرف چند سال بعد روشن شد که بیش تر ایرانیانی که لنگه و بستک را ترک کرده اند در دوبی ساکن شده اند.
“در ادامه جیم کرین می نویسد: ایرانیان در دوبی محله بستکیه را ساختند که نامش را از بستک شهر آبا و اجدادی شان در جنوب مرکزی ایران گرفته بودند. ایرانی ها علاوه بر کسب و کار خود زبان، غداهای متنوع، موسیقی و آداب اجتماعی شان را نظیر مراسم عروسی که چندین روز طول می کشید را به دوبی آوردند. ایرانی ها رونق و دنیادیدگی را به شهری آوردند که از هیچ یک از آنها آگاهی چندانی نداشت.
بیش تر اهالی دوبی هنوز در کلبه های سقف پوشالی زندگی می کردند و آب آشامیدنی خود را از چاه های عمومی می گرفتند.
اما شهر دارای محله مدرنی شد همان بستکیه که تازه ترین فناوری تهویه را وارد کرد: بادگیر.
در ادامه مطلب کرین می نویسد:”رهبران دوبی از تجارت آزاد و مشوق های کسب و کار شیخ مکتوم درس ها آموختند. آنان می دانند که صرفا با تغییراتی اندک در اوضاع و احوال و خردمندی ها بخت و اقبال بندر لنگه و دوبی می تواند جابه جا شود”. استان هرمزگان به ویژه غرب استان، در ۱۱۷ سال قبل یعنی یک قرن و ۱۷ سال پیش بنیان گذار مدرنیسم در بندر دوبی بودند.
جالب اینجاست که استاندار هرمزگان در اواخر دوره قاجار و اوایل دوران پهلوی سدیدالسلطنه بوده . او نویسنده و محقق و مورخ بود و کتاب های تاریخی بسیاری از وی بجا مانده است که هنوز برخی از کتب ایشان منبع دست اول خلیج فارس و بنادر و سواحل جنوب ایران محسوب می گردد.
این مختصر را بدین منظور آوردم که غافلان فهم کنند که استان هرمزگان همچون سایر مناطق ایران زمین از زمان های دور، مهد دانش و ارزش و بینش و صنعت و تجارت و مدنیت و شهرنشینی و ابادانی بوده.چرا ما ان را قدر نمی دانیم؟
دکتر محمود رئوفی
لینک کوتاه:
قشنگ وخواندنی بود حیف بندرلنگه با این عظمتش و تشکر از بستکیها که محله ای از دبی را بنام محله بستکیها کردند مثل محله اوزیها در یندرعباس ولی بایستی در دبی هم همچین کاری میشد بنام محله اوزیها
بندرلنگه را اینطور که تعریف میکنند از بنادرپرزرق وبرق کشور محسوب وحتی دارای مدازس قوی دینی ومذهبی بوده است اما بخاطر مهاجرت مردمانش بحال وروز بدی دچار شد وهنوزرهم نتوانسته خودرا بازپروری نماید