عطارنیشابوری توسط انجمن ادبی اوز
انجمن ادبی اوز با حضور جمعی از علاقمندان شعر وادب درساعت ۲۰دوشنبه ۲۴/۱/۹۴درتالار اجتماات بیمارستان امیدوار اوز با عنوان شب سیمرغ برگزارکرد.
پس از تلاوت قرآن توسط سلمان قایدی و اجرای سرود جمهوری اسلامی ، لیلا عزیزیان به اجرای برنامه پرداخت .
محمد خواجوی مسئول انجمن ادبی طی سخنانی از برگزاری همایشات بزرگداشت سعدی ، فردوسی و خیام در اردیبهشت ماه خبر داد و افزود :
انجمن ادبی بنا دارد نخبگان شعر و ادب را در سالروزهای خود گرامی بدارد تا جامعه بویژه جوانان پی به هویت های بزرگ و انسانی گذشته دورونزدیک خود ببرند.
در ادامه بهرام رفیعی طی سخنانی با تبیین زندگی نامه شیخ عطارازخصوصیات این اندیشمند سخن گفت.
فریناز تورانی،زیبا جنیدی ، نسرین الماسی،محمدرفیع نامی،بالاپوش ،مصطفی کارگر،محمدخواجه پور به شعرخوانی پرداختند.همایش که در ساعت ۲۰:۲۵ شروع شده بود در ساعت ۲۱:۴۵ با پذیرایی از مهمانان به پایان رسید.
گفتنی است دراین مراسم گروهی ازاعضای انجمن ادبی شهرستان گراش و شهر خورنیزحضورداشتند که تنی چند از نمایندگان آنها اشعارخود را قرائت نمودند، همچنین کامران مبشری با اجرای موسیقی خود برگزارکنندگان را همراهی نمود.
زندگی نامه عطارنیشابوری
فریدالدین ابو حامد محمد بن ابوبکر ابراهیم بن اسحاق عطار نیشابوری، یکی از شعرا و عارفان نام آور ایران در اواخر قرن ششم و اویل قرن هفتم هجری قمری است. بنا بر آنچه که تاریخ نویسان گفته اند بعضی از آنها سال ولادت او را ۵۱۳ و بعضی سال ولادتش را ۵۳۷ هجری.ق، می دانند. او در قریه کدکن یا شادیاخ که در آن زمان از توابع شهر نیشابور بوده به دنیا آمد. از دوران کودکی او اطلاعی در دست نیست جز اینکه پدرش در شهر شادیاخ به شغل عطاری که همان دارو فروشی بود مشغول بوده که بسیار هم در این کار ماهر بود و بعد از وفات پدر، فریدالدین کار پدر را ادامه می دهد و به شغل عطاری مشغول می شود. او در این هنگام نیز طبابت می کرده و اطلاعی در دست نمی باشد که نزد چه کسی طبابت را فرا گرفته، او به شغل عطاری و طبابت مشغول بوده تا زمانی که آن انقلاب روحی در وی به وجود آمد و در این مورد داستانهای مختلفی بیان شده که معروفترین آن این است که:
“روزی عطار در دکان خود مشغول به معامله بود که درویشی به آنجا رسید و چند بار با گفتن جمله چیزی برای خدا بدهید از عطار کمک خواست ولی او به درویش چیزی نداد. درویش به او گفت: ای خواجه تو چگونه می خواهی از دنیا بروی؟ عطار گفت: همانگونه که تو از دنیا می روی. درویش گفت: تو مانند من می توانی بمیری؟ عطار گفت: بله، درویش کاسه چوبی خود را زیر سر نهاد و با گفتن کلمه الله از دنیا برفت. عطار چون این را دید شدیداً متغیر شد و از دکان خارج شد و راه زندگی خود را برای همیشه تغییر داد.”
او بعد از مشاهده حال درویش دست از کسب و کار کشید و به خدمت شیخ الشیوخ عارف رکن الدین اکاف رفت که در آن زمان عارف معروفی بود و به دست او توبه کرد و به ریاضت و مجاهدت با نفس مشغول شد و چند سال در خدمت این عارف بود. عطار سپس قسمتی از عمر خود را به رسم سالکان طریقت در سفر گذراند و از مکه تا ماوراءالنهر به مسافرت پرداخت و در این سفرها بسیاری از مشایخ و بزرگان زمان خود را زیارت کرد و در همین سفرها بود که به خدمت مجدالدین بغدادی رسید. گفته شده در هنگامی که شیخ به سن پیری رسیده بود بهاءالدین محمد پدر جلال الدین بلخی با پسر خود به عراق سفر می کرد که در مسیر خود به نیشابور رسید و توانست به زیارت شیخ عطار برود، شیخ نسخه ای از اسرار نامه خود را به جلال الدین که در آن زمان کودکی خردسال بود داد. عطار مردی پر کار و فعال بوده چه در آن زمان که به شغل عطاری و طبابت اشتغال داشته و چه در دوران پیری خود که به گوشه گیری از خلق زمانه پرداخته و به سرودن و نوشتن آثار منظوم و منثور خود مشغول بوده است. در مورد وفات او نیز گفته های مختلفی بیان شده و برخی از تاریخ نویسان سال وفات او را ۶۲۷ هجری .ق، دانسته اند و برخی دیگر سال وفات او را ۶۳۲ و ۶۱۶ دانسته اند ولی بنا بر تحقیقاتی که انجام گرفته بیشتر محققان سال وفات او را ۶۲۷ هجری .ق دانسته اند و در مورد چگونگی مرگ او نیز گفته شده که او در هنگام یورش مغولان به شهر نیشابور توسط یک سرباز مغول به شهادت رسیده که شیخ بهاءالدین در کتاب معروف خود کشکول این واقعه را چنین تعریف می کند که وقتی لشکر تاتار به نیشابور رسید اهالی نیشابور را قتل عام کردند و ضربت شمشیری توسط یکی از مغولان بر دوش شیخ خورد که شیخ با همان ضربت از دنیا رفت و نقل کرده اند که چون خون از زخمش جاری شد شیخ بزرگ دانست که مرگش نزدیک است. با خون خود بر دیوار این رباعی را نوشت:
در کوی تو رسم سرفرازی این است مستان تو را کمینه بازی این است
مقبره شیخ عطار در نزدیکی شهر نیشابور قرار دارد و چون در عهد تیموریان مقبره او خراب شده بود به فرمان امیر علیشیر نوایی وزیر سلطان حسین بایقرا مرمت و تعمیر شد.
منبع : بیتوته
دیدگاه بگذارید
عطار یک شاعرتوانا در هررشته ای بوده است پیوند عمیق دین و عرفان اسلامی مهمترین نکته برجسته در تفکر عطار نیشابوری است مسالهای که خواندن آثار عطار را بعد از قرنها برای ایرانیان دلنشین کرده شیوه داستانگویی، عرفان و عشقی است که او در آثارش مورد استفاده قرار داده به طوری که روح حافظ و مولوی را نیز درگیر کرده است.
شما خبر بزرگداشت عطارزدید فکر میکنید لازم است درگالری هم باشد
لطفا ایمیلتون رو چک کنین
باسلام وعرض تبریک وتائید چنین گردهمآئی های که یقینا” به شکوفائی فرهنگ وادب محلی وملی کمک شایان توجهی می کند. انتظار این بودکه باتوجه به مشارکت فعال وخوب شعراوبرخی فرهنگیان ومعتمدین بزرگواراوزی از جمله ریاست محترم دانشگاه آزاداوز درهمایش شب شعر کاریان کهن متقابلا” برای کسب تجربه و نشان دادن نبوغ و استعداد های جوانان روستائی ازشعرای محلی این روستای باستانی نیز دعوت بعمل می آمد که مع الاسف چنین نشد که امیدواریم درمراحل بعدی آن هارا محروم نفرمائید.ان شاالله.
خوشحالم که این سایت توجه مستمروهدفداری به نخبه های فاخر کشور داردهرمرجع علمی باید این رسالت را از وظایف اصلی خود بداند شیخ عطارازمفاخر شعروادب وطبیب کشور می باشد که تاحدودی درمقایسه با فاخرینی مثل فردوسی،مولوی،سعدی وحافظ مظلوم واقع شده است
سلام خداقوت
عالی.شهر اوز همیشه در اجرای چنین همایش هایی سنگ تمام میذاره.امید اینکه شهرستان های همجوار نیز تحت تاثیر این حرکت زیبا قرار گیرند.